امتیاز
5 / 3.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
15,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟
کتاب تشویق اثر جین آستن، داستانِ شروع یک زندگی عاشقانه و عاقلانه است که از نقطه ای غم انگیز شروع می شود. حوادث این رویداد چنان خواننده را افسون می کند که شیرینی آن با تمام وجود احساس می شود.

آیا تا به حال شده در اثر تشویق و اعمال نظر اطرافیان تان تصمیم مهمی بگیرید و بعدها پشیمان و حسرت زده شوید؟ اگر پاسخ مثبت است بدون شک با "آن"، قهرمان کتاب تشویق (Persuation) همذات پنداری خواهید کرد.

اگر به دنبال داستانی پرکشش هستید، اگر عاشق کلاسیک خوانی هستید و حتی اگر از کلاسیک ها واهمه دارید و تصورتان این است که پاسخگوی نیازهای مخاطب جامعه مدرن نیستند، کتاب تشویق نوشته جین آستن بانوی نویسنده ی شهیر انگلیسی به شما پیشنهاد می شود.

داستان این رمان در مورد آن الیوت، یک زن 27 ساله انگلیسی، است که خانواده اش به خاطر بدهی تصمیم به نقل مکان به مکان کم خرج تری دارند. در همین حین، جنگ نیز پایان می یابد. آن ها خانه خود را به یک فرد از خانواده ادمیرال و همسرش اجاره می دهند. برادر خانم صاحب خانه، کاپیتان نیروی دریایی فردریک ونت وورث، در سال 1806 با آن نامزد بود و حالا آن ها همدیگر را دوباره ملاقات می کنند. هر دو آن ها مجرد هستند و در طول 8 سال گذشته هیچگونه رابطه دیگری نداشته اند.

جین آستن (Jane Austen) بانوی نویسنده ماهری است با وجود این که همواره فضای کلی داستان هایش رنگ و بویی از رمانس را دارا می باشند اما هرگز به دام ادبیات رمانتیک سطحی و سخیف نمی افتد. وی نویسنده مقتدری است که هرگز نقد و تحلیل جامعه را از نگاه تیزبینش دور نگه نمی دارد. برای مثال تاکید آستین روی ارزش گذاشتن به توانایی ها، علایق، دستاوردها و رفتار افراد در کنار ثروت و اصالت خانوادگی، به عنوان یک بانوی نویسنده اهل انگلستان در قرن نوزدهم، با تفکرات و باورهای رایج و خلاف او، جای ستایش دارد.

در بخشی از کتاب تشویق می خوانیم:

استخوان ترقوه اش در رفته بود و پشتش هم زخمی شده بود. به نظر می رسید بعدازظهر ناراحت کننده ای در انتظار آن باشد. او به سرعت می بایست اوضاع را سر و سامان می داد.

بنابراین اول به دنبال دکتر فرستاد سپس سعی کرد پدر بچه را پیدا کند در عین حال از مادرش هم غافل نمی شد و ضمن صحبت کردن با او سعی می کرد از تشنجش جلوگیری کند. بعد با سرپرستی خدمتکارها اوضاع خانه را به حالت عادی برگرداند و با دور نگه داشتن بچه کوچک از برادرش و دلداری دادن به پسر بزرگتر، رنج درد کشیدن را در او کمتر کرد.

بهتر بود که این اتفاق را به اطلاع ساکنان خانه بزرگ برساند اما این کار نه تنها کمکی نکرد بلکه باعث شد کار جدیدی هم برایش درست شود. او مجبور شد هر ساعت وضعیت کودک را برای اعضای وحشت زده خانواده گزارش کند.
شابک :
‬‏‫‬‭978-600-176-020-4
سال نشر :
1390
صفحات کتاب :
280
کنگره :
PZ3‏‫‭/‮الف‬875و5 1390
دیویی :
823/6
کتابشناسی ملی :
2172634

کتاب های مشابه تشویق