کتاب حافظ هفت به قلم اکبر صحرایی می باشد و توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار کتاب شده است. داستان کتاب حافظ هفت در مورد دو دوست است که یکی نویسنده دوران جنگ می باشد، به نام جعفر و دیگری شخصی ارمنی به نام پانوسیان.
عنوان «حافظ هفت» برای این کتاب اشاره ای است به ترور نافرجام مقام معظم رهبری در تاریخ ۶ تیر ماه ۶۰ در مسجد ابوذر تهران که با این کد، محافظان رهبری خبر را اعلام کردند. همچنین اشاره ای به حافظ شیراز و عرفان عطار دارد. تلفیق فضاهای مدرن و امروزین با نمادهای رمزی و عرفانی، بر جذابیت «حافظ هفت» افزوده است.
داستان کتاب حافظ هفت در مورد دو دوست است که یکی نویسنده دوران جنگ می باشد، به نام جعفر و دیگری شخصی ارمنی به نام پانوسیان. پانوسیان و جعفر شخصیت تخیلی هستند که در معرض و درگیری اتفاقات و حوادث واقعی قرار می گیرند. این جا است که پارادوکس و تضاد هم شکل می گیرد. التزام و اعتقاد به مستندات و حضور این دو شخصیت در متن مستندات، به رمان شکلی جذاب داده است.
پانوسیان با اصرار جعفر در نخستین روز حضور مقام معظم رهبری در شیراز به میان مردم می آید، اما بعد به دلیل اتفاقاتی که برای جعفر پیش می آید او را به بیمارستان برده و مجبور می شود که تمام این ۹ روز را در شیراز بماند.
او در بیمارستان با دفترچه خاطرات جعفر رو به رو می شود. یادآوری این خاطرات باعث برگشت به گذشته و سال های حضور رهبری در جبهه می شود. دو شخصیت که در داستان حضور دارند گرچه خیالی هستند ولی آنچه می بینند مستند است.
برخی از عناوین این کتاب را در ادامه ببینید.
پیاله اول
1- شام آخر/ شنبه 24 فروردین 1387
2-هشتی دست/ یکشنبه 25 فروردین 1387
3- کافه هدایت
4- دیده بان مسیح/ دو شنبه 26 فروردین 1387
5- اندوه عیسی/ چهارشنبه 11 اردیبهشت 1387
6- عاشق عطرم
7- بوی عطر روشنایی
8- به همین سادگی
9- گُل سرخ
10- تخت جمشید
11- مردان عشایر
12- کوه کفش
13- اتاق 403
14- ذهن مخاطب
15- خوبان شهر من
16- خواب دیدی
پیاله دوم
1- 22 لامپ شمعی/ پنجشنبه 12 اردیبهشت 1387
2- دلتنگی کودکی
3- زمان را دریاب
4- آنا
5- مصاحبه
6- پنج حس
کتاب حافظ هفت را در دو نسخه صوتی و الکترونیک می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و سپس در کتابخوان فراکتاب از آن ها بهره مند شوید.
پانوسیان به سرعت داخل اتاق خواب می شود. شلوار بیرون می پوشد و خود را می رساند داخل خیابان. مرد و زن، دو سمت خیابان، گروه گروه، حلقه شده اند. خالصی، همسایه بازنشسته اداره برق، معرکه گرفته است.
ـ گفتم حمله هواییه.
ـ کدوم حمله بنده خدا؟! بیست سال از جنگ می گذره.
ـ بابا، من غول بی شاخ و دم، امریکا، رو می گم.
ـ تو عراق و افغانستان زاییده. عزیز من، تو شیراز نیروگاه اتمی کجا بود.
ـ ممکنه کپسول گاز ترکیده باشه.
ـ صدای انفجار خیلی شدید بود.
ـ آمبولانس اومد. نور آبی و قرمز ماشین پلیس، تاریکی شب را خط خطی می کند.
ـ هر چیه همین نزدیکاست.
ـ سمت خیابون شهید آقایی بود.
صدای بلندگوی پلیس بلند می شود: «راه رو باز کنید...»چند نفری اطراف بنز سفید و سبز پلیس جمع می شوند. ژانت، با روسری و مانتوی قهوه ای، از خانه بیرون می آید و کنار پانوسیان می ایستد.
ـ چی شده؟!
- درست نمی دونم. اوضاع وخیمه.
توی پیاده رو، جوانی، با سر و وضع آشفته، لنگان لنگان، می آید. صدایش می کنند.- آقا چی شده؟
جوان، با سر و صورت سوخته و دود زده، نزدیک می آید و با صدای مرتعش می گوید: «بمب گذاشتن... بمب... »
حرف و حرکات جوان، انگار آهن ربا، زن و مرد را جذب می کند.
ـ کجا؟!
ـ حسینیه رهپویان وصال.
ـ تا حسینیه راهی نیست.
ژانت لب می گزد.
ـ بمب؟! راس میگی! تو رو خدا بیا بریم خونه.
مرد میانسال شیک پوشی، با سبیل مشکی، توی گوشی موبایلش می گوید: «لابد به خاطر اومدن آقای خامنه ای یه...»
پانوسیان به سمتش می رود. مرد گوشی را بیشتر به دهان می چسباند: «می خوان زهر چشم بگیرن.»
حرفش را قطع می کند و خیره می شود به پانوسیان.
ـ فرمایشی دارید آقا؟!
ـ عذر می خوام... بمب کجا منفجر شده؟!
مرد، خشک و کوتاه، می گوید: «از کجا بدونم؟» آمبولانسی جیغ می کشد و می رود سمت خیابان 38 زرهی. پلیس جوانی برای ماشین آتش نشانی راه باز می کند. چندین تویوتای خاکی رنگ، از خیابان عبور می کنند و بسیجیان داخل ماشین، با مشت های گره کرده، شعار می دهند: «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست!»
- اونجا... چی دیدی تو رو خدا؟...
جوان، انگار هنوز از شوک انفجار بیرون نیامده، می گوید: «محشر کبرا... جنازه... زخمی... ریخته رو هم...»
زنی چادری کیسه میوه اش را زمین می گذارد.
ـ کسی هم کشته شده آقا؟!
ـ زیاد. شاید صد تا...
ـ خودت اونجا بودی؟!
کف دست می کشد روی صورت زخمی و دودزده اش.
ـ مگه نمی بینی؟!
جوان آب دهانش را فرو می برد.
ـ با این انفجار، یعنی آقا می آد شیراز؟!
کسی جواب می دهد: «آقا بیدی نیست که...
نسخه صوتی کتاب حافظ هفت با گویندگی امیرعباس توفیقی ارائه شده است. می توانید این کتاب را از طریق نرم افزار فراکتاب خریداری و دانلود کنید و سپس در کتابخوان فراکتاب به آن گوش فرا دهید.
نسخه الکترونیکی کتاب حافظ هفت، در فراکتاب موجود می باشد. شما می توانید با دانلود نسخه الکترونیکی این کتاب از طریق نرافزار فراکتاب، از مطالعه آن در کتابخوان فراکتاب لذت ببرید.
مشخصات کتاب حافظ هفت در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | سوره مهر |
نویسنده: | اکبر صحرایی |
تعداد صفحه: | 471 |
موضوع: | داستان، رمان ایرانی |
قالب: | الکترونیک و صوتی |
نظر دیگران //= $contentName ?>
بخونید این کتابو..... توصیه می شود عمیقن خفنن ...