برای انسان بسیار جالب است که بتواند با عالمی غیر از این جهانی که در آن زندگی می کند، ارتباط پیدا کند.
مخصوصاً اگر آن عالم بتواند سدّی را که میان انسان و زمانهای گذشته، و دوستان پیشین، و پدران و مادران و نیاکان است، بردارد; و از آن بالاتر، او را در جریان حوادث آینده نیز قرار دهد.
تلاش و کوشش انسان برای ارتباط با جهان ارواح نیز از همین عطش سوزان روحی سرچشمه گرفته است.
در طول تاریخ، همیشه مدّعیانی بوده اند که خود را با جهان ارواح مرتبط می دانسته اند; بخصوص در قارّه هند که زمینه های روحی و اجتماعی برای این فکر زیاد بوده است.
این مسئله، در اواسط قرن نوزدهم میلادی در آمریکای شمالی باصطلاح «گل» کرد و موج آن بسرعت از «آمریکا» به «انگلستان» و از آنجا به دیگر کشورهای اروپا کشیده شد.
بدیهی است در چنین مواقعی بازار فرصت طلبان و شیّادان هم گرم می شود، مخصوصاً که این کار مایه زیادی هم لازم ندارد، و کافی است یک میز چرخان، یا یک صفحه کاغذ و یک نعلبکی در اختیار داشته باشند با یک مشت ادّعا!
به همین دلیل، عدّه زیادی گام در این میدان گذاردند، و کردند آنچه کردند! کم کم مسئله به صورت سرگرمی یا «چیزی شبیه رمّالی و جن گیری» درآمد و خود به خود به افتضاح و ابتذال کشیده شد.
کار به جائی رسید که روح «شمر» را هم حاضر کردند و سند آزادی از دوزخ را کف دستش گذاشتند! با سرباز شهید اردنی هم در میدان جنگ شش روزه ارتباط برقرار ساختند و شکرپنیر به او دادند و سلام نظامی در مقابل دریافت داشتند، و مطالب مضحک دیگری از این قبیل.
از طرفی، همین موضوع سبب احیای خرافه «تناسخ و عود ارواح» شد، و ارواح برای آمدن به این جهان نوبت گرفتند.
ارتباط میان مسئله «رابطه با ارواح» و «عود ارواح به این جهان» شاید به خاطر این بود که رنگ ابدیّت بیشتری به ارواح ببخشند، بلکه آنها را به ازل هم بکشانند، و به این ترتیب، دایره حکومت آنها قویتر گردد.
و یا «مدیومها» و گردانندگان، از دست سؤال کنندگان سمجی که حاضر نیستند دست از سر بعضی از ارواح بردارند، و مرتّباً پرسش می کنند، و خطر بروز پاسخهای ضدّ و نقیض در میان است! به این وسیله خود را راحت نمایند، و ارواح مورد نظر را به این دنیا بفرستند و رابطه آنان قطع گردد (زیرا وقتی ارواح مجدّداً به دنیا آمدند معمولاً چیزی از گذشته را به خاطر ندارند!.)
این مسئله بعد از 120 سال به حکم «تقلید» یا «مُدِ اروپائی و آمریکائی» یا هرچه اسمش را بگذارید، به کشور ما هم سرایت کرد، و می رفت که به صورت یک بیماری همگانی در محیط کشور ما هم شایع گردد که ما و جمعی دیگر بموقع آگاه شدیم و با نشر مقالات متعدّد و سخنرانیها این موضوع را در نطفه خفه کردیم. در عین این که ترسیم اجمالی صحیحی از امکان ارتباط با ارواح از طرق علمی را یادآور شدیم.
در این کتاب (که مجموعه ای از آن بحثها باضافه بحثهای تازه و نوی است) مطالب زیر مورد بررسی قرار گرفته:
آیا مسئله زندگی تکراری و عود ارواح که در لسان علمی ما «تناسخ» و در میان هندوها «کارما» نام دارد صحیح است یا از خرافات است؟
آیا ارتباط با ارواح امکان دارد؟
داستان میزگرد و مانند آن تا چه اندازه ای صحّت دارد؟
در بخش آخر کتاب پاسخ کسانی که به بعضی از گفته های ما ایراد کرده اند بطور مشروح آمده تا هرگونه اشتباهی در این زمینه برطرف گردد.
جالب توجّه این که ما به وسیله چند شماره مجلّه مکتب اسلام از طرفداران میزگرد، و چرخانندگان این مسئله! دعوت کردیم که به قم بیایند، و اگر راست می گویند که می توانند به وسیله میز گرد با ارواح تماس پیدا کنند و نشانه دقیق بگیرند، کار خود را در مجمعی از فضلا ارائه دهند و به جای آن همه گفتگو و سیاه کردن صفحات روزنامه ها، طیّ یکی دو ساعت، صدق گفته های خود را ثابت کنند.
حتّی هزینه مسافرت آن ها و یک هفته پذیرائی در بهترین هتل های قم را متعهّد شدیم، و با اینکه نسخه های مجلّه که هر کدام حکم یک دعوتنامه را داشت، 120 هزار یا بیشتر بود و در همه جا منتشر شد، تنها یک نفر اعلام آمادگی کرد; هنگامی که به او نوشتیم هرچه زودتر تشریف بیاورید که منتظریم، از او هم خبری نشد که نشد!
کنگره :
BF1268/ف2م7 1380
کتابشناسی ملی :
م80-38389
نظر دیگران //= $contentName ?>
بسیار جالب بود از همگی شما کمال تشکر و قدر دانی رو دارم...
بسیار خوب و مفید لذت بردم...