امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
175,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟
... چیزی در من شکسته بود. نمی دانستم چه چیزی، ولی هرچه که بود، هرگز در من جوش نخورد و درست نشد.

تصویر آن مرد خپله توی سرم مثل شبح یک خرس سیاه، هی باد می کرد و بزرگتر می شد، تا آنجا که همه چیز را از فشار هیکلش له و لورده می کرد، همه چیز را، من و آن سه تا آقای مهربان و حتی خود پدرم را که تا آن روز به نظرم قویتر ین مرد جهان بود ...
صفحات کتاب :
203
کنگره :
PIR7963/ن25‫‬‭خ4 1389
دیویی :
8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
1327502
شابک :
978-964-04-2427-8‬
سال نشر :
1389

کتاب های مشابه خرس