کتاب انگشت مجسمه (صوتی و pdf)

«انگشت مجسمه» داستان بلندی است که ماجرای آن به دوران قبل از انقلاب اسلامی مربوط می شود. شخصیت اصلی داستان پسری است به نام جمیل که از مبارزان مخالف رژیم پهلوی است. پدر او در سال 1342 به شهادت رسیده و جمیل درمی یابد دایی وی، در دستگیری و شهادت پدرش دست داشته است و به همین سبب دنبال فرصتی برای انتقام می گردد و اتفاقات بعد از آن که در همین راستا پیش می آید.

این کتاب دومین رمان نوجوانان فرهاد حسن زاده است که چاپ اول آن در سال 1376 منتشر و در سال 88 تجدید چاپ شده است.این کتاب با نگاهی سینمایی به نگارش درآمده است. گویا ذهنیت نویسنده به روایت و داستان ذهنیتی تصویری است، مثل اینکه در جایگاه یک کارگردان دوربین را در جای مناسب قرار داده و با به کارگیری اصطلاحات و به تصویر کشیدن صحنه ها و حوادث عینیت خواننده به واقعیت را تثبیت بخشیده است.

گزیده متن:
دایی مثل پلنگ خیز برداشت که او را بزند. جمیل، سرش را کنار کشید و عینکش افتاد روی زمین. دست سنگین دایی از کنارش رد شد و صفیر کشید؛ اگر می خورد، یک طرف صورتش ناقص می شد؛ اما نخورد.

مادر دوید وسط. جمیل بلند شد و خود را عقب کشید؛ غافل از بخاری نفتی که پشت سرش بود؛ هار و خان و مان برانداز. اما مادر تیز بخاری را گرفت و نگذاشت بیفتد. از برخورد دست خیس و کف آلودش با تنه داغ بخاری، صدایی از بخاری بلند شد که همه جا خوردند.

جمیل اولین چیزی که دم دستش رسید، برداشت که پرتاب کند طرف سرهنگ. دیگر دایی نبود؛ حالا سرهنگ بود؛ یک سرهنگ فراری که مرده و زنده اش قیمتی بود.