توضیحات از زبان فرزند فیلمساز:
این کتاب آخرین چاپِ بازنگری شده و کامل شده ی خاطرات شخصی پدرم پس از چاپ به زبان ایتالیایی است. این چاپ از زمان اولین ترجمه اش به زبان فرانسوی با صفحات و یادداشت های فراوانی که در آرشیوه ای مؤسسه ی بین المللی آندری تارکوفسکی در فلورانس و مسکو یافت شد غنی گشته است. بنابراین می توان آن را با افزوده ها و اصلاحاتش به عنوان نسخه ی نهایی در نظر گرفت.
خاطرات شخصی پدرم با تمام ناپختگی و صداقتش مسیر پرتلاطم هنرمندی را به ما نشان می دهد که در جست وجوی آزادی اش است. به گفته ی دقیق تر، رؤیای آزادیای که او در آن یک بار برای همیشه مسئولیت سرنوشتش را می پذیرد و متعهد می شود که کاملاً در خدمت هنرش باشد. تصمیمی قاطع که به طور اجتناب ناپذیری روابط او را با خانواده، دوستان و هرکدام از مخاطبانش مشخص می کند.
در لابه لای صفحات این خاطرات، شخصیت هنرمند و انسانی وجود دارد که به شکل بسیار دراماتیکی آشکار می شود. با این حال، هیچ نشانی از «صدایی که نا امیدانه و تسکین ناپذیر در بیابان فریاد می زند» وجود ندارد، بلکه این ستایش تأثرباری از زندگی است، ستایشی پر از امید و ایمان، تا در مواجهه با مرگِ ناگزیر، زیرا هدف از هنرش، آرمانش و ایثارش چیزی جز واپسین حرکتی عاشقانه در قبال انسانیت نبود.
پدرم گاهی به من می گفت: «انسان برای خوشبخت شدن آفریده نشده، چیزهای بسیار مهم تری وجود دارد ...». ما دوست نداریم زیاد به این فکر کنیم، اما جست وجوی حقیقت همیشه راه دردناکی است و پذیرفتن آن و تغییر دادنش به «راه شناخت» تنها مسیرِ ممکن برای درک حقیقت است. زندگی او، فیلم هایش و خاطرات شخصی اش در این مسیر بود.
همچنین اینها خاطراتی است که من از او دارم؛ خاطراتی که به رغم سپری شدن هجده سال از مرگ او هنوز سرشار از زندگی و اطمینان است. موضوع این است که مرگ برای جانی که عشق در آن ساکن است معنایی ندارد.
پدرم خاطراتش را «مصیبت نامه» می خواند، یعنی خاطره ی رنج ها، عنوانی که بار دیگر بر برداشت او از زندگی به عنوان راه شناخت تأکید می کند، راهی که از مسیر دنیوی انسانی که گرفتارِ عذابْ میان جسم و روح، زندگی و مرگ است جداشدنی نیست. او این راه را تا به انتها پیمود و پیروز از آن بیرون آمد. صفحات این کتاب این موضوع را اثبات می کند و به چاپ رساندن آن ها به آن گواهی می دهد.
می خواهم از تمام کسانی که برای چاپ این اثر کمک کرده و همکاری داشته اند تشکر کنم، به ویژه از آن کیشیلوف برای ترجمه ی متن روسی و شارل ه.برانت برای ویرایش متن فرانسوی.
آندری آ.تارکوفسکی 2004
کنگره :
PN1998/3 /ت2آ3 1395
نظر دیگران //= $contentName ?>
نسخه چاپی موجوده؟ با چه کیفیتی کمی شک دارم...