شخصیت انسان الزاماً نتیجه وقایع زندگی او نیست، بلکه اراده و نیروی روحی او نیز در این امر دخیل و بسیار مؤثر است.
به همان صورت می توان تصور کرد که فرهنگ یک ملت به وسیله وقایع و حوادث تاریخی تحمیلی ساخته نمی شود، بلکه این فرهنگ عمیقاً نتیجه جهد و کوشش مردم و مقاومتی است که آن ها در برابر این حوادث از خود نشان می دهند.
مسلماً یک قوم اگر در قبال موقعیت نامساعد نتواند خود را احیا و بازسازی کند، لامحاله نابود و از پهنه تاریخ برکنار خواهد شد. این بازسازی نه فقط نیازمند اراده و شهامت عملی است، بلکه برای اینکه به نتیجه مطلوب برسد، باید بر اساس تأمل و تدبیر انجام گیرد. از این لحاظ مسلم است که نباید به تاریخ گذشته خود بالید و یا از وقایع ناگوار آن دچار تأسف شد، بلکه باید در درجه اول وقایع تاریخی را به درستی شناخت و درباره آن ها با عینیّت، تأمل و قضاوت کرد.
البته منظور از عینیت، شیئیت نیست. عینیت در هر علمی، اعم از ریاضی، طبیعی و انسانی، صفت ذهن سالم است و با روش خاص آن علم سنخیت دارد؛ به همین دلیل گاهی حتی نباید به چشم خود اکتفاء و اعتماد کرد بلکه باید صاحب نظر شد تا سلامت ذهن را تضمین کرد.
کنگره :
DSR953/م3م6 1395
شابک :
978-964-426-909-7