حضور مهمانی ناخوانده، معمایی می شود برای اهل خانه ی حاج محسن عظیمی خصوصا نوه اش سوگند. آراد با آن خالکوبی روی بازوی و قیاقه متمایز هیچ سنخیتی نمی تواند با حاج محسن معتمد بازار داشته باشد که آن طور مورد توجه پدربزرگش قرار بگیرد. سوگند برای حل این معما کم کم به آراد نزدیک می شود، مردی که گذشته ای ناگفتنی به همراه دارد. ولی سوگند خیلی دیر به راز اصلی زندگی او پی می برد وقتی دیگر کار از کار گذشته است و دل به کسی داده که نباید!