امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
2,000
نظر شما چیست؟
عصر یکی از روزها اشکان به ساحل دریا آمد و روی شن های نشست .
او هر وقت دلش می گرفت به آن جا می آمد تا آرام شود .
آن روز با پدرام مشاجره کرده بود ، به اطراف نگاهی انداخت.
صفحات کتاب :
34

کتاب های مشابه افسانه مینو