کتاب آری به زندگی به قلم ویکتور ای. فرانکل به نگارش در آمده و با ترجمه زهرا افشار در انتشارات آلاچیق کتاب چاپ و روانه بازار نشر شده است، با این کتاب میتوانید امید را حتی در تاریکترین دوران پیدا کنید.
ویکتور فرانکل نویسنده این کتاب فوقالعاده ، یازده ماه پس از آزادی از اردوگاههای کار اجباری نازی، یک سری سخنرانیهای عمومی در وین برگزار کرد. این روانپزشک ، که خیلی زود شهرت جهانی پیدا کرد، افکار اصلی خود را در مورد معنا، انعطافپذیری و اهمیت پذیرش زندگی حتی در شرایط سختی توضیح داد.
فرانکل در کتاب آری به زندگی اعتقاد اساسی خود را نسبت به سختیهای زندگی آشکار میکند. او میگوید که هر بحران شامل یک فرصت بزرگ است. علیرغم وحشتهای وصفناپذیر اردوگاهها ، فرانکل از قدرت هم زندانیانش یاد گرفت که همیشه میتوان "به زندگی بله گفت" - درسی عمیق و بیزمان برای همه ما.
نویسنده معتقد است هیچکس نباید زندگی فردی دیگر و حتی خود را بیمعنا تلقی کند و خود یا دیگران را شایسته زندگی نداند. بهطور کلی میتوان گفت امید درونمایه محوری کتاب روانپزشکی است که سالها با وحشتناکترین نوع خشونت و دردناکترین حوادث روزگار دست و پنجه نرم کرده است.
در باواریا شهر کوچکی به نام لاندسبرگ در پنجاه کیلومتری غرب مونیخ وجود دارد. در جنوب آن، جادهای به شهر مارکت کاوفرینگ منتهی میشود که پنج کیلومتر با آن فاصله دارد. در اوایل سال گذشته، روزی نزدیک غروب، ۲۸۰ نفر در طول این جاده در صفهایی منظم پیش میرفتند. ستونها شامل ردیفهای پنج نفری بودند و سربازان اس اس، آنها را اسکورت میکردند.
آنها گروهی از زندانیان اردوگاه کار اجباری کاوفرینگ بودند و پیاده به سمت جنگلی در آن اطراف حرکت میکردند. قرار بود در آنجا کارخانۀ مخفی بزرگی از اسلحه و مهمات بسازند. با لباسهای کهنه و چهرههای خسته در طول جاده پیاده راه میرفتند. پیاده رفتن توصیف درستی نیست. لنگانلنگان حرکت میکردند.
خود را به زور میکشیدند. گاهی از یکدیگر آویزان میشدند و از هم کمک میگرفتند. پاهایشان از شدت گرسنگی، نحیف و متورم شده بود و به زحمت میتوانستند وزن بدنشان را که حدود چهل کیلو میشد، تحمل کنند. از آنجایی که پوست پاهایشان رفته بود و از زخمهای عفونی پوشیده شده بود، کف پاهایشان درد میکرد و از سرمازدگی، ملتهب شده بود. در سر این مردان چه میگذشت؟