نخستین باری که با او در پلاژ بابلسر برخوردم، هرگز نظرم را جلب نکرد. در میان آن همه دیدنی هایی که مرا همچون تازه وارد ناآشنایی در میان گرفته بود، وقت این نبود که توجّهی به او بکنم، و یا دقیقه ای چند در قیافه اش دقیق شوم. به این جهت نمی دانم در آن روز اوّل هم همین طور لب و دهانش سوخته و دندان هایش سیاه شده و در حال افتادن بود، یا نه.
نظر دیگران //= $contentName ?>
عالی...