هر محله، هر کوچه و هرجایی برای خودش تاریخی دارد و قصه ای که این تاریخ و قصه را آدم های آنجا می سازند. به محله مان که نگاه می کنم، در هرگوشۀ آن قصه ای است و حکایتی.
قصۀ محلۀ ما در گذر زمان تغییراتی کرده و رنگ دیگری به خود گرفته؛ اما همچنان حکایت از روحیۀ همکاری، مهربانی، همدلی و پایبندی به اصول دارد که هویت محله را شکل می دهد. با این تغییرات که آرام آرام شکل گرفته، الگوها نیز دستخوش تغییر شده. بافت روستایی محله، حالا جای خود را به معماری تازه و شهری داده و باغ های میوه و زمین های کشاورزی به خانه های چند طبقه تبدیل شده است.
اما این زرق و برق ها و تغییرات نباید از یادمان ببرد که زمانی ما را به محله مان می شناختند. شاید زمان آن رسیده که بازهم خانۀ همسایه، خانۀ ما بشود و مشکل همسایه، مشکل ما. شاید زمان آن رسیده که باز هم برای عروسی دختر همسایه و همکاری، آستین بالا بزنیم. چقدر خوب می شود که باز هم بقال محله نسیه بدهد و جوان محله بار سنگین پیرمرد یا پیر زن همسایه را تا درِ خانه اش برساند. چه خوب می شود که برای بیمار نیازمند محله، باز هم کمک جمع کنیم.
مطالعۀ این کتاب و یادآوری خاطرات محله، به ما یادآوری می کند که به تابلوی محله، نگاهی دیگر بیندازیم و به مهربانی ها رنگ سبز بزنیم، آسمان دل ها را آبی کنیم و به همه چیز رنگ خدا بزنیم.
کنگره :
DSR۲۱۲۱ /ش۸۹د۹ ۱۳۹۶
شابک :
978-600-370-143-4