یوسف انصاری: از سینه به سینه نقل شدن خسته شده ام. درست گفته اند: «وای به حال ملتی که داستان نداشته باشد.» شاید بشود گفت وای به حال ملتی که ادبیات مکتوب نداشته باشد. شاید به همین دلیل به سرعت در حال مکتوب کردن خود هستیم. نوشتن برای من شفاست. امروز در بیست و هفت سالگی این مفهوم را تا بن دندان می توانم درک کنم.
داستان های این مجموعه اغلب رئالیستی هستند و مضمون اصلی آن ها ترس و تنهایی انسان مدرن است؛ فضایی گوتیک وار از مشخصه های حاکم بر برخی از این داستان ها است؛ داستان هایی مستقل، با رگه هایی که آن ها را از نظر مضمونی به هم پیوند می دهد.
انصاری از نویسندگانی است که قصه گویی را در اولویت آثارش قرار داده است. توجه به مکان و زمان از دغدغه های او در این داستان هاست و خود اعتقاد دارد اغلب مکان در داستان هایش عنصر تعیین کننده ای است. گاه این مکان می تواند شهر باشد، گاه حاشیه ی شهر و گاه روستایی دورافتاده
«یوسف انصاری» متولد سال 1362 در تبریز است و جز این مجموعه داستان، یک رمان و یک مجموعه داستان دیگر نیز نوشته است که در آینده منتشر خواهند شد.
«پاراگراف» نام وبلاگی است که چهار سال پیش انصاری راه اندازی کرده و اغلب یادداشت ها و نقدهای او در این وبلاگ منتشر می شود.
«امروز شنبه» اولین مجموعه داستان «یوسف انصاری» نویسنده و منتقد است.
انصاری از سال 1386 به طور جدی داستان و نقد می نویسد؛ بیش از هفتاد نقد و یادداشت در روزنامه ها و مجلات معتبر کشور از او منتشر شده است.
کتابی تحقیقی نیز درباره ی زنده یاد غلامحسین ساعدی نوشته که هنوز منتشر نشده است.
او اعتقاد دارد نوشتن داستان نوعی مکتوب کردن خود است.
کنگره :
PIR۷۹۶۲ /ن۶۴۵الف۸ ۱۳۹۰
کتابشناسی ملی :
۲۰۴۱۱۲۳