یادم نمی رود اوّلین باری که خدا توفیقم داده بود و من در شهر مدینه بودم.
شب جمعه بود و در کنار قبرستان بقیع، دعای کمیل برگزار می شد من همراه با دیگر هموطنان خود در آن مراسم شرکت کرده بودم. مراسم باشکوهی بود.
بعد از مراسم دعا، فکری به ذهنم رسید، دوست داشتم بدانم این مراسم، چه دستاوردی برای هموطنان من داشته است.
برای همین تقریباً از دویست نفر این سؤال را پرسیدم:
حاج آقا! حاج خانم!
آیا می توانی یک جمله از این دعایی که خوانده شد را برای من ترجمه کنی؟ به راستی ما در این مدّت به خدا چه گفتیم و از او چه خواستیم؟
شاید تعجّب کنید، بیشتر مردم به من نگاه می کردند و نمی توانستند جوابی بدهند.
آن شب بود که من با خود گفتم که آیا وقت آن نرسیده است که دعاهای زیبایی که از ائمه اطهار(ع) رسیده است برای مردم و خصوصاً جوانان عزیز، ترجمه کنیم؟
این گونه بود که این کتاب نوشته شد تا قدمی کوتاه به سوی آن آرزو بزرگ باشد.
اکنون تو با این کتاب که ترجمه ساده ای از دعاهای مختلف است، می توانی با خدای قلب خود سخن بگویی و لذّت ببری.
کنگره :
BP267/8/خ355خ4 1388
کتابشناسی ملی :
1755162
نظر دیگران //= $contentName ?>
خدای قلب من...