کتاب «میقات بلا» نوشتهٔ سیدبن طاووس و ترجمهٔ محسن هاشمی است که انتشارات کتابستان معرفت آن را منتشر و روانهٔ بازار کرده است، این کتاب در واقع ترجمهای روان از «لهوف» سیدبنطاووس است.
واقعه عاشورا از مهمترین و دردناکترین اتفاقات تاریخ اسلام است که تأثیری عمیق و ماندگار در قلبهای مسلمانان و بهویژه شیعیان گذاشت. مقتلهای بسیاری در زمینه واقعه عاشورا نوشته شده، اما یکی از معتبرترین و دقیقترین و مختصرترین آنها، کتاب «لهوف» اثر سید بن طاووس است. او از عارفان و فقیهان بزرگ قرن هفتم هجری است و مقتل ایشان تمام مقاتل پیش از خود را تحت تأثیر قرار داد.
«أللُّهوف عَلی قَتْلَی الطُّفوف» یا «اَلمَلْهوف عَلی قَتْلَی الطُّفوف» مشهور به لُهوف، از مقتلنگاریهای مشهور شیعیان در بیان مصائب واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع)، نوشته سید بن طاووس (متوفای ۶۶۴ق) است. نویسنده، کتاب را برای مسافران عتبات و زائران امام حسین(ع) و بهصورت مختصر نوشته و به همین سبب، سلسله اسناد روایات را حذف کرده و تنها آخرین راوی یا منبع روایت را بیان نموده است. کتاب لهوف وقایع مرتبط با امام حسین(ع) را از پیش از تولد وی تا رویدادهای پس از واقعه عاشورا دربرمیگیرد. بهگفته محمد اسفندیاری عاشوراپژوه، ابنطاووس نخستین کسی است که قیام امام حسین(ع) را بر اساس شهادت عرفانی تبیین کرده است. با این حال نویسنده از ذکر مطالب اغراقآمیز خودداری نموده است. تاکنون چندین ترجمه فارسی از کتاب لُهوف منتشر شده که میتوان از ترجمه سید احمد فهری با نام «آهی سوزان بر مزار شهیدان» و برگردان محمدمحمدی اشتهاردی با نام «غمنامه کربلا» نام برد.
کتاب «لهوف» در منابع با نامهای مختلف آمده است. این اختلاف نام، ناشی از اختلاف نسخهها و نامگذاری خود مؤلف است؛ زیرا مؤلف برای کتابهای خود اسامی گوناگون یا نامی واحد را با تغییر برگزیده است. همانطور که اشاره شد، گرچه با توجه به اتقان و اهمیت این کتاب، ترجمههای بسیاری از آن به زبان فارسی در دسترس است، اما مترجم معتقد است آفت بیشتر ترجمهها، نداشتن جذابیت داستانی و یا استفاده از لغات و عبارت سنگین و پیچیده است که مطالعه آن را دشوار میکند و از همه مهمتر آنکه همین مسائل سبب شده بسیاری از جوانان تمایلی به مطالعه این مقتل ارزشمند نداشته باشند. مترجم (محسن هاشمی) در این اثر تلاش کرده وقایع را طوری مرتب کند تا سیر داستانی آن حفظ شود و با استفاده از فضاسازیها و توصیفات گوناگون، مطالعه داستان را آسان کند. از دیگر ویژگیهای اثر میتوان به بیانِ ادیبانه اهداف و ابعاد حماسه عاشورا در خلال متن اشاره کرد. دغدغه اصلی مترجم کتاب، در دسترس بودن ترجمهای روان و داستانی از نخستین مقتلِ معتبر و موجز شیعیان است تا مطالعه آن برای همه اقشار بهخصوص جوانان ساده و روان باشد.
«میقات بلا» در سه فصل سامان یافته است؛ فصل اول «پیش از واقعه» نام دارد که شامل 21 مجلس است، فصل دوم «نبرد نزدیک است» شامل 14 مجلس است، فصل سوم نیز «پس از واقعه» نام دارد که شامل 14 مجلس است.
پیرمردی ریش سفید به زنان و خانوادۀ حسین(ع) نزدیک شد و گفت: «سپاس خدای را که شما را کشت و به هلاکت رساند. شهرها را از شر مردان شما خلاص کرد و امیرمؤمنان یزیدبنمعاویه را بر شما مسلط نمود.»
حضرت سجاد(ع) نگاه خود را متوجه پیرمرد کرد و فرمود: «پیرمرد، تاکنون قرآن خواندهای؟»
معلوم است که خواندهام.
این آیه را میشناسی؟ «ای پیامبر، به مؤمنان بگو هیچ پاداشی از شما نمیخواهم، مگر اینکه تمام محبت خود را نثار پاکان خاندان من کنید»؟
آری، میشناسم. چطور؟
«پاکان خاندان رسول» ماییم. ای پیرمرد، تاکنون این آیه را خواندهای که «ای پیامبر، حق خویشان پاکت را ادا کن»؟
خواندهام.
«خویشان پاک» ماییم. این آیه را خواندهای که «بدانید ای مؤمنان، آنچه در جنگ به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن متعلق به خدا، رسول و خویشان پاک است»؟
آری، آری. خواندهام.
«خویشان پاک» ماییم، ای پیرمرد. این آیه را خواندهای که «همانا خداوند اراده کرده است تا پلیدی را از شما اهلبیت دور گرداند و شما را پاک و پاکیزه کند»؟
آری.
«اهلبیت» ماییم؛ همانها که خداوند آن ها را پاک و پاکیزه گرداند.
دنیا بر سر پیرمرد خراب شد. مات ومبهوت گشت و عرق سرد از پیشانیاش جاری شد. به سختی لب به سخن گشود: «شـ شـ شما ... هـ هـ همان هایید؟.»
به خدا سوگند که بیشک ما همان هاییم. به حق جدمان رسول خدا (ص) سوگند که ما همان خاندان پاکیم.
اشک از چشمان پیرمرد جاری شد. عمامه از سر برداشت و آن را بر زمین انداخت. آنگاه سر به آسمان بلند کرد و ناله سر داد: «پروردگارا، من از دشمنان خاندان محمد(ص) بیزارم.»
سپس با همان چشمان اشک بار به حضرت سجاد(ع) رو کرد و گفت: «آیا راهی برای بازگشت هست؟»
آری. اگر توبه کنی، خدا نیز رحمتش را باز میگرداند و تو با ما خواهی بود.
پس من توبه کردم. من توبه کردم و بازگشتم.
داستان به گوش یزیدبنمعاویه رسید. دستور داد تا پیرمرد را دستگیر و خونش را جاری کنند...