کتاب ایمان یا بیایمانی نوشته «کاردینال و اکو» دو نویسنده، از دو دیدگاه متفاوت است. سبک نگارش کتاب پرسش و پاسخ فصل به فصل است که در هر فصل کاردینال پاسخ اکو را داده بالعکس. کتاب صوتی ایمان یا بیایمانی میتواند تقابل عقاید، برای بازگویی آنچه حقیقت است و آنچه ما میاندیشیم باشد. بنمایه کتاب اعتقادی_اجتماعی است. کتاب صوتی ایمان یا بیایمانی را در زمره کتابهای مستند میدانند.
کتاب صوتی ایمان یا بیایمانی، مجموعهای از مقالات و صحبتهای دو فرد با دیدگاه متفاوت است. کاردینال یکی از علمای کاتولیک و اومبرتو اکو نویسنده و متفکر عصر حاضر، که با یکدیگر به مناظره نشسته و از دیدگاه خود به مسائل مشترک میپردازند. رشته کار به دست روزنامه لا کوره را د لاسها بوده که این دو فرد متفاوت را از جایگاههای مختلف اجتماعی دعوت نموده تا با یکدیگر بحث و تبادلنظر نمایند و در انتها به یک نظریه مشترک برسند. کتاب صوتی ایمان یا بیایمانی با مقاله اکو آغاز میشود با سرفصل مشغله ذهنی نادینی نسبت بهروز بازپسین نوین. درواقع کتاب صوتی ایمان یا بیایمانی، بسط و گسترشیافته، پاسخ این دو فرد به یکدیگر است که در هر فصل اکو پاسخ کاردینال را میدهد و بالعکس. کتاب صوتی ایمان یا بیایمانی میتواند دو گونه از مخاطبان را سمت خود جذب کند کسانی که نگرشی مذهبی به سوالات خود دارند و یا مخاطبانی که نگرشی عقلانی و اجتماعی به موضوعات موردنظر خود دارند.
کتاب سبکی مستند گونه از مصاحبهی اکو و کاردینال دارد چراکه هیچگونه اصلاح و نگارش سمت گرایانه در این کتاب نمایان نیست. هر آنچه در این کتاب به چاپ رسیده عینا مطالبی است که دو طرف در صحبت گفتهاند و همین مهم، سبب میشود که اتکا به این کتاب برای مخاطبان مورد اطمینان باشد. اکو و کاردینال هر دو برای سخنان خود تحقیق کرده و جزء بهترینهای مکتب و اعتقادات خود به شمار میآیند. آنچه شما در یک کتاب صوتی میشنوید حاصل سالها زحمت هر دو نویسنده است. کتاب صوتی ایمان یا بیایمانی یک گپ و گفت شنیدنی است که مخاطب را به وجد میآورد چراکه دو دیدگاه متفاوت به بیان اعتقادات و آنچه خود ایمان دارند میپردازند و همین امر سبب میشود تا شنونده دیدی وسیع نسبت به سوالهای بنیادین خود پیدا کند.
سوالهایی از قبیل چرا انسان به دنیا آمد؟ حیات آدمی چه زمانی آغاز میشود؟ سرمنشا تمامی اتفاقات از کجاست؟ اختیارات انسان در قبال جبر است یا معنای واقعی اختیار؟ چه چیزی انسان را به تکامل حقیقی میرساند؟ در پایان کتاب، مقاله مارتینی با سرفصل انسان غیرمذهبی کجا به اشراق دست مییابد و پاسخ اکو در مقالهای با سرفصل اخلاقیات در حضور آن دیگری زاده میشود؟ به پایان میرسد. فصل مشترک میان این دو دیدگاه متفاوت این است: خدمت به نوع بشر و رعایت حرمت انسان.
گرچه در این کتاب صوتی آنچه برای شنونده جالب توجه خواهد بود شیوه پاسخگویی و دلایلی است که طرفین برای قانع کردن و تفهیم یکدیگر به کار میبرند اما نکته حائز اهمیت تمایل هر دو نگرش به سمت انسانیت و عبودیت خداوند است. ازجمله افتخارات این کتاب صوتی است که توانسته نظر بیشتر منتقدان را به گونهای مثبت سمت خود جلب کند و توانایی ورود به مسائل اعتقادی جامعه را دارد، چراکه حرفهای زیادی برای گفتن در این کتاب صوتی وجود دارد.
اومبرتو اکو در 5 ژانویه سال 1932 در پیموت ایتالیا متولد شد. وی نشانه شناس، فیلسوف، منتقد ادبی و رماننویس ایتالیایی زبان بوده است. اکو مقطع دکتری را در دانشگاه تورینو به پایان رساند و سپس در دانشگاههای میلان، فلورانس و کولژ شروع به تدریس نمود. معروفترین رمان اکو نام گل سرخ است که در سال 1980 به رشته تحریر درآورد و در همان سال قریب به 10 میلیون نسخه از آن به فروش رسید. اکو همچنین به کتابخانههای پر از کتابش در خانه و ویلای خود معروف بود. اکو در خانه، 30 هزار جلد و در ویلای خود 20 هزار جلد کتاب داشت. اکو درنهایت در سن 84 سالگی درگذشت.
این نامهها اکنون به چندین زبان ترجمه شدهاند و در سراسر جهان منتشر خواهند شد. این اقدام نتیجه خوبی به بار میآورد. شاید بد نباشد خوانندگان دو طرف این بحث را بهتر بشناسیم در رمان تو در توی آونگ فوکو اثر اکو یکی از شخصیتهای داستان به دیگری میگوید: من خودم در میلان متولد شدهام، اما خانوادهام اهل وال دائوسا هستند. دیگری در جواب میگوید: مزخرف نگو، پیدمونتی های اصیل را با همان نظر اول میتوان از روی شکاک بودنشان تشخیص داد.
اولی میگوید: من هم از شکاکیونم. مخاطب جواب میده: نه تو فقط مرددی، بیباوری؛ این با شکاک بودن فرق میکند.
خواننده ناچار است چند صفحه منتظر بماند تا اکو به سروقت این رشته به هم پیچیده برود. اما اکو همین کار را میکند. و حرفهایی که اکو میزند به کار پیش گفتار این نامهنگاری برجسته میآید. نه اینکه آدم نابارور به هیچچیز معتقد نباشد. قضیه این است که به همهچیز اعتقاد ندارد. یا هر زمان به چیز معینی به نحوی ادامه چیز اول باشد این آدم نزدیکبین است و روشمند اما از افقهای وسیع دوری میکند. چنانچه دو چیز به هم همخوان نباشد، مقام کلیسایی برجستهای و اسقفی مثل مارتینی هم غیرعادی است، که چنین با آغوش باز از پرسشهای جدی یک لاادریگری اندیشهور استقبال میکند.
مارتینی به سال 1927 در تورین متولدشده است و مثل همتای خود فلسفه و الهیات خوانده است. اما بعد به راهی خلاف راه اکو رفته است. مارتینی به سال 1952 به کسوت کشیشان و به عضویت فرقه یسوعیان درآمد. از آغاز سال 1978 در مقام رتوره مانییفیکو دانشگاه گریگوری رم به خدمت پرداخت. دانشگاه گریگوری رم معتبرترین دانشگاه کاتولیک جهان است. بیست سال گذشته را مارتینی سراسقف میلان بوده و از دسامبر 1979 پاپ ژان پل دوم او را به مقام کاردینالی ارتقا داده است. مارتینی مردی است دارای تحصیلات وسیع انسانی، و از دانشوران محترم درزمینه عهد جدید کتاب مقدس.