معرفی کتاب تلخ شیرین
کتاب تلخ و شیرین اثر پریسا شمس یک رمان عاشقانه و اجتماعی است که در انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است.
گزیده ای از کتاب تلخ شیرین
دبیرستان را تازه تمام کرده بودم هنوز شیطنت های دخترانه را داشتم گاهی هنوز عروسک بازی می کردم و شب ها عروسک را کنار خودم می گذاشتم که سرنوشت مرا به بازی گرفت و برایم روزگاری را رقم زد من می نویسم با عشق تو بخوان عاشقانه.
عصر یک روز پاییزی زنگ در خانه به صدا درآمد و وقتی در را باز کردم زن دایی جان با چادر گلدارش وارد حیاط شد و طبق معمول به شکایت از درد زانوهایش روی حصیر کهنه و رنگ پریده کنار ایوان نشست. لبخندی به من زد و گفت رؤیا جان مادرت کجاست. تا آمدم جواب او را بدهم مادرم رسید و پس از احوال پرسی او را حسابی به آغوش کشید.
من برای آوردن چای به آشپزخانه رفتم. آن ها شروع به پچ پچ کردند کنجکاویم نتیجه نداد، زن دایی چایی را در نعلبکی طلایی رنگ ریخت و سریع هرت کشید و از جایش بلند شد. چادرش را با دندان هایش گرفت و به مادرم گفت لیلا خانم پس من منتظر خبرت هستم. مادرم سری به علامت تأیید تکان داد و گفت چشم زهرا خانم. ذهنم مشغول شد از بچگی این حس کنجکاوی یا بهتر بگویم فضولی را داشتم و طاقت نیاوردم و باز پرسیدم مامان! زن دایی چه کار داشت. مادرم آرام گفت بعد می فهمی و منم درحالی که از فضولی خفه می شدم چیزی نگفتم و از روی اجبار تا شب صبر کردم. شب که پدرم به خانه آمد بعد از خوردن چای و شام، مادر سر صحبت را باز کرد و گفت امروز زهرا خانم آمده بود پدرم تک سرفه ای کرد و گفت خب؟ ...
