نظر شما چیست؟

مدل آموزش رسانه ای


کتاب مدل آموزش رسانه ای (در کشورهای در حال توسعه/برزیل)، با نگاهی به سواد رسانه ای غیر رسمی در یک کشور و با توجه به اهمیت یادگیری در عصر حاضر، مدلی برای آموزش از طریق رسانه ها ارائه نموده است.

همچنین این اثر مفهوم مدل آموزش رسانه ای در برزیل (Media Literacy in Brazil)، به عنوان کشوری در حال توسعه را از دیدگاه آموزش غیررسمی تحلیل می کند. از آنجایی که با تغییر در رفتار فرد، یادگیری حاصل می شود و رسانه های آموزشی به عنوان ابزاری تأثیرگذار در جهت فرایند یادگیری و یاددهی در سازمان ها مطرح هستند، می توان نتیجه گیری کرد که یادگیری از طریق رسانه های آموزشی نیز موجب تغییر رفتار مخاطبان می شود.

مونیکا پگیورر کاپرینو (Monica Pegurer Caprino)، جووان فرانسیسکو (Juan Francisco) و مارتینز کردا (Martinez Cerda) در کتاب حاضر، این موقعیت را با نمونه ای از پروژه ها و سازمان هایی که فعالیت های رسانه ای را بر اساس سه بعد شناخته شده ی آموزشی رسانه (دسترسی/استفاده، تفکر و درک انتقادی و تولید محتوای رسانه ای) توسعه داده اند، بیان می کنند. این پروژه ها بر اساس جوامع مختلفی از شهروندان با سطوح مختلف تقسیم بندی (سن، مکان سکونت، موقعیت اجتماعی، گروه های اجتماعی و زمینه های حرفه ای) مورد هدف قرار گرفته اند.

یافته ها نشان می دهند که غلبه بر فعالیت های مرتبط با تولید محتوای صوتی و تصویری و گسترش حقوق و توانایی های ارتباطی جوامع خاص، به طور کلی از رسانه های سنتی حذف شده است. بنابراین با توجه به اندازه و تفاوت های اجتماعی بسیار زیاد در کشور برزیل، باید از مکمل هایی که آموزش غیررسمی برای آموزش و برنامه ی رسمی فراهم می کند استفاده شود تا منجر به توسعه ی آموزش رسانه ای شهروندان شود.

در تعریف اصطلاح "آموزش رسانه ای" می توان گفت، فرایندی است در ارائه ی محتوای آموزشی از یاددهنده به فراگیر از
طریق ابزار رسانه ای. به طور مثال، اگر فراگیر از طریق رسانه ی تلویزیون که جزو دسته بندی رسانه های جمعی است، به مبحث تعلیم و تربیت بپردازد، در حقیقت نوعی رسانه آموزشی را تجربه می کند.

همچنین زمانی که افراد در اجتماعات از طریق شبکه های اجتماعی به تسهیم دانش می پردازند، از رسانه های آموزشی بهره می گیرند. بنابراین هر یک از رسانه ها که با هدف یادگیری و آموزش به مخاطبان، مورد استفاده قرار می گیرند را "رسانه آموزشی" می گویند.

گفتنی است که تنها بیان سیاست های عمومی برای رسانه ها یا ترویج سواد دیجیتالی کافی نیست؛ چرا که این کار هر بار تنها با نصب ابزارهای فنی، به سادگی به دست می آید. بنابراین فلسفه ی پروژه های آموزش رسانه ای غیررسمی باید در تمامی ابعاد منتقل گردد؛ یعنی باید توانمندسازی موضوعات در فرآیندهای ارتباطی که در باطن آموزش رسانه ای است، در نظر گرفته شود.

 در بخشی از کتاب مدل آموزش رسانه ای (در کشورهای در حال توسعه/برزیل) می خوانیم: 

تجزیه و تحلیل ها نشان می دهد که فعالیت های آموزش رسانه ای غیررسمی، تعاملات یادگیری، افراد (دریافت کنندگان)، فناوری ها (فناوری اطلاعات و ارتباطات و رسانه) و مکان ها (تنظیمات اجتماعی و اتاق ها) را دربرمی گیرد. به همین دلیل است که این امر به عنوان نشانه ای از کار جدایی ناپذیر فراهم شده توسط سیستم های فناوری اجتماعی، بر اساس افراد وضعیت های فردی و غیره)، ساختارها (سازمان ها، در دسترس بودن و غیره)، وظایف (استفاده، ارتباطات، مهارت ها و غیره) و فناوری ها (تجهیزات دیجیتالی، شبکه های اجتماعی و غیره) در نظر گرفته شده و اهمیت دارد (لیویت، 1965). این تحقیق یک مدل سیستمی را برای توضیح و تجزیه و تحلیل پروژه های آموزش رسانه ای در زمینه آموزش غیررسمی پیشنهاد می دهد.

صفحات کتاب :
50
کنگره :
‏‫LC155‭‬ ‭/ب4‏‫‬‭ک2 1397
دیویی :
‏‫‬‭302/22440981
کتابشناسی ملی :
5483531
شابک :
978-622-6198-63-9
سال نشر :
1397

کتاب های مشابه مدل آموزش رسانه ای