نظر شما چیست؟

گزیده کتاب ترس پرسی 

پنگوئنی به اسم پرسی، نزدیک ساحل اومد تا دوستاش رو ببینه.
اولین حیوونی که دید لاک پشت بزرگ بود.

چند لحظه بعد، حیوون­ های کوچولو به لب ساحل اومدند.
بچه فک نزدیک پرسی شد و منتظر بود تا مربیش اجازه بده تا وارد آب بشه.

 با کمک بقیه­ ی حیوون ­های کلاس شنا، بچه فک بدون تیوب شنا کرد و با هم­کلاسی­ هاش بازی کرد.
پرسی عاشق این بود که به بچه­ ها شنا کردن یاد بده و خیلی از این کار لذت می­ برد.

کتاب های مشابه ترس پرسی