نظر دیگران

نظر شما چیست؟
جوجو مویز در کتاب صوتی دختری که رهایش کردی، به گونه ای زیبا و نوآورانه داستان خود را که به صورت موازی در دو زمان متفاوت با بازه زمانی 100 ساله است، روایت می کند.

کتاب دختری که رهایش کردی (The Girl You left Behind)، درباره یک نقاشی مربوط به دوران جنگ جهانی اول است. این اثر دو زندگی، دو انسان، دو کشور و دو سرنوشت را به هم ربط داده است. جوجو مویز (Jojo Moyes) با بهره گیری از خاطرات و حوادث دوران جنگ جهانی دوم، حال و هوای خاصی به شنونده داده و فضاسازی بسیار زیبایی را صورت می دهد.

رمان دختری که رهایش کردی از سال 1916، یعنی اواسط جنگ جهانی اول، شروع می شود. در شهر کوچکی از شهر های فرانسه، به نام پرون (Peronne)، که توسط سربازان منفعت طلب آلمانی اشغال شده است. سرباز هایی که هر چیز با ارزشی از شهر که البته شامل غذاها نیز می شد، را به تصاحب خود درآوردند و با وجود اینکه مردم شهر گرسنگی می کشیدند، آلمان ها بیشتر و بیشتر می خواستند.

هنرمندی به نام ادوارد در سال 1916 و در کشور فرانسه، همسر خود، سوفی را ترک می کند و به جبهه های جنگ می رود. شهر کوچک آن ها در اواسط جنگ جهانی اول به دست آلمان ها می افتد و تصویر چهره ی سوفی که ادوارد آن را کشیده، توجه یکی از فرماندهان آلمانی را به خود جلب می کند. سوفی که خود را در مخمصه ای بزرگ می بیند، حاضر است همه چیز خود - خانواده، آبرو و حتی زندگی اش را به خطر بیاندازد تا دوباره همسرش را ملاقات کند. حدود صد سال بعد، مردی اندکی قبل از مرگ ناگهانی اش، تصویر چهره ی سوفی را به همسر خود، لیو هالستون می دهد. به شکلی اتفاقی، ارزش حقیقی این نقاشی مشخص می شود و منازعه ای بر سر این که چه کسی صاحب برحق این نقاشی است، شکل می گیرد. در جریان این منازعه، تمامی عقاید و باورهای لیو به چالش کشیده می شوند.

کلمه جنگ همواره با واژه غارتگری در کنار هم بکار گرفته می شوند، چنان که می توان غارتگری را یکی از پیامدهای گریز ناپذیر جنگ به حساب آورد. و این موضوع در تمام تاریخ به دفعات تکرار شده است. لیکن می توان گفت که جنگ جهانی دوم از نظر گستردگی و شدت در این مورد بی مانند بوده است. غارتگری علمی، مالی، هنری و… که با گذشته سال های متمادی همچنان پیامدهای آن گریبان گیر کشور آلمان به عنوان آغاز کننده جنگ است. جوجو مویز، موضوع اصلی داستان خود را اشغال فرانسه توسط نازی ها و غارت اشیاء هنری فرانسه توسط آن ها قرار داده است.

جسارت و شجاعت و جنگیدن برای ارزش های خود، صفاتی هستند که در رمان دختری که رهایش کردی، خوب و پسندیده تلقی می شوند و جوجو مویز نشان می دهد که چگونه قهرمانان داستان با اتکا به این صفات به اهداف خودشان دست می یابند و چگونه در حالی که امیدشان را از دست دادند از جنگیدن دست بر نداشته و همچنان تلاش می کنند.

در قسمتی از کتاب صوتی دختری که رهایش کردی می شنویم:

«دختر، دختری که ادوارد با او ازدواج کرده بود، با نگاهی به من می ‏نگریست که دیگر نمی ‏شناختمش. او این نگاه را خیلی قبل از دیگران در من دیده بود: آن لبخند، خیلی چیزها می‏ گوید، از رضایتی که کسب کرده و داده است. از غرور سخن می گوید. وقتی دوستان پاریسی‏ اش از عشقش به من مطلع شدند، یک دختر فروشنده، برایشان غیر قابل قبول بود، در جوابشان او فقط لبخند زد، زیرا قبلاً این نگاه را در من دیده بود.

ایستادم و به آن دختر زل زدم، برای چند ثانیه، یادم آمد که جای آن دختر بودن چه حسی دارد، به دور از گرسنگی، ترس، مشغول فکرهای بیهوده درباره لحظه ‏های خصوصی ‏ای که ممکن است با ادوارد داشته باشم. او به یادم آورد که جهان می‏ تواند زیبا باشد، و اینکه زمانی چیزهایی مانند هنر، لذت و عشق وجود داشتند که به جای ترس، سوپ گزنه و ساعت منع عبور و مرور، دنیای من را پر می‏ کردند. این را در حالت چهره اش دیدم. و آن موقع فهمیدم که چه کاری کرده ‏ام. او قدرتم را به یادم آورد و اینکه چقدر از آن قدرت در من مانده است که می‏ توانم با استفاده از آن بجنگم.

ادوارد، قسم می‏ خورم وقتی برگردی یکبار دیگر همان دختری شوم که نقاشی ‏اش را کشیدی.»
صفحات کتاب :
464
کنگره :
PZ4‏‫‬‭/م8د3 1395
دیویی :
823/92
کتابشناسی ملی :
4306975
شابک :
978-600-7436-65-3
سال نشر :
1395

کتاب های مشابه دختری که رهایش کردی