امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (TEXT)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 12,000
نظر شما چیست؟
کتاب بیگانه اثری شگفت از آلبر کامو است. در رمان بیگانه، آلبر کامو خود را روبروی مرگ قرار می دهد و سعی می کند مشکل مرگ را برای خودش و برای خوانندگانش حل کند.

«در جامعه ی ما هر آدمی که سر خاک سپاری مادرش نگرید، خودش را در معرض این خطر در می آورد که محکوم به مرگ شود.» این جمله ی معروف آلبر کامو در مقدمه ی کتاب «بیگانه» است که در سال 1942 منتشر شده است.

بیگانه (به فرانسوی: L'Étranger) داستان یک مرد درونگرا به نام «مورسو» را روایت می کند که مرتکب قتل می شود. مورسو، کارمند فرانسوی اهل الجزیره است که از دروغ گفتن خودداری می کند. در ابتدای داستان او از طریق تلگرام متوجه مرگ مادرش می شود.

رفتار مورسو در مراسم خاک سپاری، خوردن قهوه و سیگار کشیدن او، بعدها به ضررش تمام شده و به علاوه هنگامی که به اتهام قتل تحت تعقیب است، علیه او استفاده می شود. مورسو انسانی ست که روند جامعه پذیری را آن گونه که باید طی نکرده، او به همه چیز به غیر از خوشی های حسی بی توجه است.

به گفته ی خود کامو، مورسو نمی تواند یا نمی خواهد در بازی همگانی شرکت کند. جایی که گریستن بر سر خاک مادر تبدیل به هنجار شده، مورسو صادقانه هیچ واکنشی نشان نمی دهد، چون مرگ برای او اصلی و پذیرفته شده است.

بیگانه (The Stranger) شناخته شده ترین کتاب آلبر کامو (Albert Camus) است که در نظر ژان پل سارتر بهترین کتابی است که از متارکه جنگ تاکنون منتشر شده است.

در بخشی از متن این رمان می خوانید:

من گوش می دادم و می شنیدم که مرا با هوش و زیرک می نامند، اما درست نمی فهمیدم که صفات یک مرد عادی چطور ممکن است به اتهاماتی سنگین علیه یک مجرم تبدیل شوند. اقلاً این موضوعی بود که مرا شگفت زده کرد و من دیگر به حرف های دادستان گوش ندادم تا لحظه ای که شنیدم می گوید:

«آیا هیچ اظهار پشیمانی کرد؟ ابداً، آقایان! این مرد در تمام مدت بازپرسی حتی یک بار هم از جنایت پلیدش متأثّر به نظر نیامد.» در این لحظه، در حالی که رو به سوی من چرخاند و با انگشت مرا نشانه رفت، به محکوم کردن من ادامه داد.

بدون شک نمی توانستم مانع این حس شوم که حق با اوست. من از کاری که کرده بودم چندان تأسف نمی خوردم. اما این همه کینه جویی و جوش و خروش مرا شگفت زده کرده بود. می خواستم صمیمانه و تقریباً از سر دلسوزی، به او بفهمانم که من تاکنون هرگز نتوانسته ام از چیزی پشیمان شده و افسوس بخورم. من همیشه تسلیم آن چیزی هستم که واقع شود، چه امروز و چه فردا!
صفحات کتاب :
176
کنگره :
‏‫PQ2634‭‬‭ /‮الف‬83‏‫‭ب9 1393‬
دیویی :
843/914
کتابشناسی ملی :
4376127
شابک :
‏‫‭‫‭978-600-176-099-0‬‬
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه رمان بیگانه