غروب به اتفاق مش رجب وارد خانه دایی بلال می شویم تاخبر شهادت او را به مادر تنهایش بدهیم. پیرزن که سینی چای را جلو ما می گذارد، هرچه زور می زنم سر حرف را باز کنم، نمی توانم. انگار بو برده باشد، یکهو می گوید: « توی جبهه چی سر بچه م آوردین؟!»...
شابک دیجیتال :
978-600-03-2635-7