دوستی" داستان بلندی به قلم علی موذنی است که انتشارات سوره مهر آن را چاپ کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است . در بخشی از کتاب « دوستی » میخوانیم :ابراهیم گفت : « اگر او استراحت میکند ، چنان که شما ادعا میکنید ، من از ایمانم به او دست خواهم کشید ، زیرا خدای من باید خستگیناپذیر باشد ، و او را حتی کسالت خواب فرانگیرد ، چه رسد به آنکه بخوابد . راستی ، چگونه میتواند بخوابد ؟ آیا جهانی چنین عظیم را به خود وامیگذارد و میخوابد ؟ اگر در آن لحظه که او خوابیده است ،گناهی صورت پذیرد ، که میپذیرد ،چه ؟ جزای آن با کیست ؟ نه ، به عدل خداوندی که من میپرستم ، خواب راه نمییابد . اگر بخوابد ، عادل نیست . و چون عادلست ، نمیخوابد . وچون نمیخوابد ، آگاه است ، و چون آگاه است ، پاداش میدهد یا کیفر میکند . اگر غیر از این بود ، من از بودن در چنین جهانی در وحشت دائم به سر میبردم . »ابلیس گفت : « آیا ما باید جشنی عظیم را واگذاریم و به آنچه دیوانهای میگوید ، گوش فرا دهیم ؟ »پیر گفت : « به او آب و نانی بدهید و روانهاش کنید . »ابراهیم گفت : « به راستی که من کودکانم را شایستهتر از شما به مصاحبت خویش میبینم ، آنان گمراه نیستند . »ابلیس گفت : « آیا به کافری چنین نان و آب دادن ، خورشید بزرگ را به خشم نمیآورد ؟ »پیر گفت : « بیآب و نان روانهاش کنید . »ابراهیم گفت : « خورشید آفریدهای است و چون ما و ماه و ستارگان به اراده خداوند قادر در گردش است تا روزی معلوم.»
کنگره :
PIR8223/و44د9 1388
شابک دیجیتال :
978-600-03-1970-0
نظر دیگران //= $contentName ?>
سلام. لطفا یک بخشی بگذارید ک کتابهایی را ک میبینیم و بعدا قصد خرید را داریم نشانه گذاری کنیم تا یادمان نرود. م...