کتاب حاضر مجموعه داستانهایی است از محمدعلی مسعودی، استاد کارگاه آموزش داستاننویسی حوزه هنری کرمان. زبان داستانها، سهل و ممتنع است و به عبارت دقیقتر، نویسنده در (زباننگارش داستان به زبان گفتار و از آن هم بالاتر به (زبان) گفتار مردم نزدیک شده است؛ و این امر مهم، چنان که در اولین نگاه رخ مینماید به هیچ روی، موضوعی ساده نیست، بلکه دستیابی به آن محتاج تمرین و ممارست در زمینة قلم زدن و از آن البته بالاتر، ممارست و حتی ریاضت در زندگی با مردم است. در این میان، نقش و جایگاه مردم عادی (و نه عامی!) محتاج تحلیلهای بیپایان است و مسعودی، در داستانها سخنگوی همانهاست. در این داستانها میبینیم که همین مردم، هر روز و همیشه حضور دارند؛ اما در عین حال مانند آن گروه از فیلسوفانی که انسان را در موقعیتهای «مرزی» بررسی میکنند، محمدعلی مسعودی نیز «اشخاص» داستانهایش که یا منفردند و یا گروهی از جماعت را در موقعیتهای غیر معمول قرار میدهد. از همین جا میتوان نگاهی داشت به کارکرد خاص نوع پلیسی ـ معمایی داستان که در داستانهای این مجموعه، هم کارکرد عام دارند و هم خاص. مثلاً در جایی تصویرگر کودکی است که یک تفنگ در دست دارد و در خیال خود با تفنگ اسباببازی شلیک میکند، آدم میکشد و... و در جایی دیگر عاشق شدن در آب را برای خواننده مجسم میکند. گزیده متن اولش تفنگ مال من نبود، من هم تو کوچة خودمان بودم. پسر همسایه دم در خانة خودشان داشت با تفنگش بازی میکرد. رفتم به طرفش. تفنگ را گرفت طرفم. تیر زد: «بنگ! بنگ!» تیر خوردم و بعدش افتادم روی زمین. چهار تا گلوله زده بود توی سینهم. دست گذاشتم رو قلبم. دستم خونی شد...
کنگره :
PIR8211/س682ی55 1388
شابک :
978-964-506-689-3
شابک دیجیتال :
978-600-03-2574-9