کتاب اسوههای عملی و پیرایههای خرافی در داستان یوسف پیامبر(ع) نوشته جواد ایروانی به همت دانشگاه علوم اسلامی رضوی منتشر شده است.
قرآن کریم کتابی است که برای هدایت بشر نازل شده و با بیان الگوهای عملی در زمینه های فردی ـ اجتهادی راه سعادت دنیوی و اخروی را پیش روی انسان قرار داده است. در این میان بخش قابلتوجهی از آیات کریمه قرآن به داستانهای پیامبران و سرگذشت پیشینیان اختصاص دارد؛ و قصه معروف حضرت یوسف(ع) یکی از آنهاست که به خاطر شخصیت یوسف (ع) و تنوع محتوای داستان، هم علاقهمندان بسیاری دارد و هم نکات آموزندهای را به جامعه بشری معرفی میکند؛ اما در این راستا برخی برداشتهای نادرست و ساختگی از داستان نیز مطرح میشود که با کلیات دین منافات داشته و داستان را به گونهای دیگر به تصویر میکشد.
کتاب اسوههای عملی و پیرایههای خرافی در داستان یوسف پیامبر(ع) به برخی از نقلهای ساختگی دراین حوزه پاسخی مناسب گفته است. هرچند این کار به عنوان آخرین کار مطرح نیست، در این موقعیت میتواند به برخی شبهات مطرح در این زمان، پاسخ گوید.
نگاهی به هدف سوره، پیامبرشناسی و دوخط تنزیه و تحقیر، یوسف؛ اسوه اخلاص نیکوکاری و تقوا، یوسف اسوه عفت و پاکدامنی، آیایوسف به عقوبتی الهی مبتلا گردید؟، یوسف اسوه مدیریت متعهد و متخصص، آیا یوسف از بیتالمال به برادران خود بخشید؟، یوسف فرزندی نمونه، یوسف برادری نمونه و یعقوب؛ اسوه صبر و توکل، عناوینی از از این کتاب است.
اکنون این پرسش ممکن است مطرح شود که چرا وقتی برادران او نخستین بار و به قصد خرید گندم نزد وی آمدند، او ثمن تحویل گرفته از آنان را مخفیانه در بارِ گندمشان نهاد. آیا این کار نوعی ویژهخواری و بخشش از بیتالمال به نزدیکان خود نبود؟
پاسخ این است که آنچه در قرآن آمده، صرفاً مسترد نمودن ثمن پرداخت شده توسط برادران یوسف (ع) به خود آنان است، اما درمورد چگونگی آن و اینکه آیا یوسف (ع) از بیتالمال به آنان بخشید یا از مال شخصی خود، در قرآن اشارهای نشده است. بنابراین، باتوجه به عصمت پیامبران و نیز تعهّد یوسف (ع) در کارهای مدیریتی خود که قرآن آن را نقل و تأیید فرموده، به طور قطع، برای این کار، راهی مشروع و اخلاقی را در پیش گرفته است. این راه میتواند پرداخت ثمن آن به بیتالمال و خزانه از درآمد شخصی خود باشد، یا از بودجۀ تخصیص یافته برای کمک به افراد کمبضاعت و محروم؛ زیرا از ادامۀ ماجرا کاملاً برمیآید که برادران یوسف برای تأمین هزینۀ گندم سخت در مضیقه بودند و در سومین سفر برای خرید گندم تنها موفق به تأمین مقدار ناچیزی برای آن شدند: ﴿فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنا ببضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنا﴾ (یوسف/88)؛ «پس هنگامی که فرزندان یعقوب [برای سومین بار از کنعان متوجه کشور مصر و] بر حضرت یوسف وارد شدند، گفتند: ای عزیز مصر! آزار [گرسنگی] به ما و خاندانمان رسیده است. ما سرمایۀ اندکی آوردهایم. پس تو پیمانۀ کامل به ما عطا کن و بر ما صدقه بده». به هرحال، یوسف این کار را انجام داد تا انگیزۀ بیشتری برای بازگشت آنان فراهم آورد و البته اثر خود را نیز بر جای نهاد.