نزدیک ترین دوستان و صمیمی ترین رفقایم همواره بازیگران بوده اند. همسر دلبندم یک بازیگر است. خانواده ی بزرگم هم شامل بازیگرانی ا ست که من با آن ها بزرگ شدم، کار کردم، زندگی کردم و پابه سن گذاشتم. سالیان متمادی عضو گروه های مختلف نمایشی بوده ام که هرکدام در حین سلامت خود، بیشتر از هر گروه دیگری که با آن ها برخورد داشته ام، به اجتماعی بی عیب و نقص همانند بوده اند.
خودم هم می خواستم بازیگر شوم، اما این طور به نظر می رسید که علایقم به آن سو متمایل نباشند. نوشتن و کارگردانی را آموختم تا بتوانم در تئاتر بمانم و با آن جماعت دم خور باشم.
من در مدارس مختلفی بازیگری را تحصیل کردم، اما تنها می توانستم اندکی از آن چه گفته می شد درک کنم. تا آن جا که می دانم در نظر من و سایر دانش آموزان هدفِ آموزش شفاف بود ـ یعنی فوریت بخشیدن به اجرا ـ اما گمان می کنم هیچ یک از ما نه در نظر و نه در عمل نتوانستیم بفهمیم که تمرین های مدرسه چطور می خواهند به این هدف جامه ی عمل بپوشانند.
کنگره :
PN2061/م7د4 1392