«هنگامی که میخواستم دربارۀ علاقهام به یافتن روشهای کارآمد برای گفتن نه به دیگران برای دوستم جولی توضیح دهم، او انگشتش را به سمت من گرفت، صدایش را بالا برد و گفت: تو خودت به آنها بیش از دیگران نیاز داری!!! کمی به فکر فرو رفتم و متوجه شدم که حق با اوست. چون من خودم هرگز نمیتوانستم به دوستانم، حتی بهترین آنها «نه» بگویم...
من افرادی را که همیشه به هر خواستهای جواب مثبت میدهند، بلهگو مینامم. آنها دائماً در حال خودخوری هستند، افکار مضطرب دارند و دائماً خود را سرزنش میکنند. به نظر من این دسته از افراد متزلزلترین انواع شخصیتهای فردی را دارند و قدرت تصمیمگیری خود را به بدترین شکل سرکوب میکنند.
آن روزها که من خودم یکی از بلهگویان بودم، همیشه احساس میکردم که چیزی از درون روحم را آزار میدهد و نگرانی قبول مسئولیتهایی که به عهده گرفته بودم، اجازه نمیداد که روی شادی را ببینم و لذت ببرم. احساس میکردم که من فقط به دنیا آمدهام تا کارهایی که دیگران حوصلۀ انجامشان را ندارند، برایشان انجام دهم. خیلی اوقات هم که به خواستههای آنها توجه میکردم، متوجه میشدم که کاملاً خودخواهانه و مستبدانه هستند. در واقع دلیل اصلی درخواست آنها انتظار بیجا و یا سوءاستفاده از دیگران بوده است، نه چیز دیگر. دلیل دیگر میتواند این بوده باشد که من قدرت تصمیمگیری در لحظه را نداشتم. به عبارت دیگر نمیدانستم که در برابر چه درخواستهایی، چه عکسالعملی باید نشان بدهم. همین حس شک و تردید من در پاسخگویی به درخواست آنها بود که پس از قبول مسئولیت به حس سرزنش، خودخوری و اضطراب تبدیل میشدند.»...
کنگره :
BF575 /ق2ن9 1393
شابک :
978-600-6235-54-7
نظر دیگران //= $contentName ?>
کتاب بدردبخوریه...
بد نیست...
کتاب خوبیست...