گاهی وقت ها، تئوریهای جدید را که مرور میکنی و به نام و سابقهی کسانی که پشت این تئوریها خوابیدهاند دقت می کنی، به مسیر رفته شک میکنی و قلم برمی داری که روی خیلی چیزها خط بکشی ولی وقتی به اشعار همین منتقدین و همفکران به قولی متفاوتشان پناه میبری پریشانت میکنند و بین تئوریهای به ظاهر حق به جانب و اشعار ناقصالخلقهی بیرون زده از آنان، مبهوت میمانی. به راستی آیا شعر نیازی به وکیل و وصی دارد؟ و آیا اصلاً نیازی هست برای اثبات یک شعر، رگ گردن را کلفت کرد و داد کشید؟ یا برای تکذیب گونهای از شعر چندین صفحه لایحه صادر کرد که چنین و چنان؟ به قول شیخ اجل...
کنگره :
PIR4190/الف784الف4 1390