دکل ابوذر نام کتابی است که خاطرات فتح الله جعفری را در برمیگیرد. خاطرات دیدهبانی و صبوری سردار شهید حسن باقری گفته شده است که چطور از فراز دکل مراقب منطقه بود تا روزی نیروهای ایرانی را از شرق کارون برای رسیدن به خرمشهر هدایت کند. تنهایی این دکل در بیابانهای شرق کارون بی شباهت به تنهایی ابوذر در صحرای ربذه نبود. سردار فتح الله جعفری در این کتاب از اهمیت این دکل را در روزهایی که هیچ خبری از آزادی خرمشهر نبود، بازگو کرده است.
حسن باقری از بالای این دکل مراقب منطقه بود؛ صبوری او و دیده بانهای دیگر نام این دکل را در ادبیات جنگ ماندنی کرده است. در انتهای کتاب «دکل ابوذر» تصاویری از آلبوم عکس سردار شهید حسن باقری برای شناساندن و نشان دادن این دکل آورده شده است.
دکلها در طول جنگ، امکاناتی مهم و حیاتی هستند. دیدهبانها هستند که قدر واقعی این چند تکه آهن را که روی هم سوار شدهاند میدانند. دکل ابوذر یکی از همین دکلها بوده که فرماندهی چون شهید حسن باقری با آن سر و کار داشته و چیزی فراتر از چند تکه آهن است چون خاطرات زیادی با آن رقم خورده است. نام این دکل را شهید باقری گذاشت «ابوذر».
تنهایی این دکل که قبل و زمان جنگ استفاده مخابراتی داشت، در بیابانهای گسترده شرق کارون، بی شباهت به تنهایی ابوذر در صحرای ربذه نبود. مطالب این کتاب دستنوشتههای روزانه سردار جعفری در زمان جنگ هستند و حالا که سالها از نوشته شدنشان میگذرد، به خوبی اهمیت این دکل را در روزهایی که هیچ خبری از آزادی خرمشهر نبود، نشان میدهد.
جعفری در نخستین سال جنگ، در کردستان و جنوب،از نیروهای شناسایی بوده است و
در این زمینه تجربه زیادی دارد. وی در مصاحبهای درباره چگونگی نوشتن
یادداشتهای روزانهاش گفته «برای نوشتن وقایع، زمان خاصی را در نظر
نمیگرفتم. اما وقایع هر روز را در همان روز مینوشتم تا چیزی را فراموش
نکنم. چون نگارش در اوج بحران، خاطرات و دستنوشتهها را ارزشمند و مستند
میکند.» یک امتیاز کتاب، این است که با وجود حجم کم و در صورتی که
میتوانست بهصورت گذرا به موضوع بپردازد، زیرنویسهای زیادی دارد و همه
مواردی که ممکن است برای خواننده ایجاد سوال کند، در پاورقیها، توضیح داده
شدهاند.
نظر دیگران //= $contentName ?>
بنده از دیده بانان دکل ابوذر بودم و در مورد این کتاب جای حرف دارم در مواردی غلو شده از جمله یکساعت برای بالا ر...