این کتاب داستان دو نوه است که با پدربزرگشون زندگی می کنند و بی نهایت پدربزرگ را دوست و وقتی پدربزرگ به طور طبیعی و کم کم درچار بیماری های متعدد می شود سعی می کنند از این قضیه جلوگیری کنند و این عمل موجب از بین رفتن ِ بیشتر همه چیز میشه....
قهرمان این رمان تخیلی – علمی، پدربزرگ، قربانی یک اشتباه است؛ اشتباه دوستانی مصلحتاندیش که فقط خیر او را میخواهند. اما این خیرخواهی، در عصر رایانهها و لبیزرها و انرژی خورشیدی و اعضای مصنوعی و مهندسی ژنتیک به بهای گران تمام میشود، به از دست دادن پدربزرگ،با آن سبیلهای سفیدش،حکایت نگاهش، با لبخندها، خشمها و مهربانیهایش، با فردیتش. فاجعه از اعتنا نکردن به حرف خود پدربزرگ آغاز میشود. که مرتب میگفت: شما به چه حقی فکر میکنید که مصلحت مرا بهتر از خودم میدانید؟ چرا خود را مجاز میدانید به جای دیگران دربارهی منافعشان تصمیم بگیرید؟
شابک :
978-600-174-053-4