دختر از همون نامه ی اول و دوم پی به دروغت بردم، به این فکر نکرده بودی که ممکنه جسدشو پیدا کنن و بیارن نه؟ ستاد ارتش همه چیز رو کشف کرده بود، چقدر ساده و بزدل بودی، دست خط و نوع ادبیاتی که تو نامه هات به کار می بردی اون قدر ساده بود که زمین تا آسمون با نامه های اون فرق می کرد ، اما دوست شون داشتم و نوزده سالِ تموم باهاشون زندگی کردم... تو احساس خوشبختی می کردی و من احساس داشتن اون... ما هر دو به این دروغ احتیاج داشتیم، آدما اگه به هم دروغ نگن زود می میرن! سرباز جنگی چه کردی با من!؟ چه کردی با عشق ... لعنت، لعنت به تو، لعنت به تو سرباز غریبه... لعنتی اومدی و رویاهامو به غارت بردی، اومدی و هستیمو تباه کردی... لعنت به تو، لعنت به تو...
کنگره :
PIR8159 /الف525پ2 1390