برای سخن گفتن از طنزآوری سعدی، سر آن ندارم که منابع نظری طنز را ورق بزنم و تعریف های گوناگون طنز را بازنویسی کنم و از میان انبوهی سخن در باب طنز، یکی را بر دیگری ترجیح دهم. که یک بار در مقدمه کتاب «خندمین ترافسانه» در بررسی جلوه های طنز در مثنوی معنوی به اقتضای شیوه پژوهش دانشگاهی از آن مسیر رفتم و به جایی نرسیدم و در نهایت دریافتم که مطالعه متن و تأمل در ظرایف سخن بزرگانی چون عطار و سنایی و مولانا و سعدی و عبید بهترین راه نماست.
باری، در این کتاب که آن را «لبخند سعدی» نامیده ام بیش از هر چیز درباره همان «تلخ عیشی» که در بیت آغازین این مقدمه آمد تأمل کرده ام، چندان که در بررسی جلوه های طنز در مثنوی معنوی نیز دریافتم که همه طنزهای ارجمند در نهایت وضع ناگوار انسان در جهان را بیان می کنند:
به حال سعدی بیچاره قهقهه چه زنی
که چاره در غم تو های های می داند
کنگره :
PIR5215/الف78ل2 1389
شابک :
978-600-175-067-0
شابک دیجیتال :
978-600-03-2408-7