چند سالیست اسیر دو سه سال و اَندم
اگر این عشق نباشد به یقین می گندم
***
گرچه دلبسته ی موی توام ای یار عزیز
ناز کم کن که من خسته به مویی بندم
***
شعر من در غل و زنجیر الفبای شماست
من به دستور زبان و لب تو پا بندم
***
دفتر شعر مرا دید که با یک خودکار
داشتم گور خودم را وسطش می کندم
***
بغض نشـْکست مونالیزا و با خنده ای گفت:
کارم از گریه گذشته است به خود می خندم
کنگره :
PIR8184/ش5س9 1386
شابک :
978-964-477-395-2