امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
13,700
نظر شما چیست؟
مثل یک روحی، رها از بند زندان و تنی!
دور هم باشی اگر از من، ‌‌‌همیشه با منی
خوب می‌دانی که در قلبم کسی جای تو را ...
بعد تو دنیا برای من به قدر ارزنی ...
تو همیشه بیخبر مهمان بغضم می‌شوی
بیهوا از چشمهای خسته‌ام سر می‌زنی
خسته‌ای از این همه طوفان پی در پی، ولی
تو امید آخر عشقی،‌‌ نباید بشکنی!‌
گرمی دست تو غم را از دل من می‌برد
مثل یک آتش که می‌افتد به جان خرمنی
این همه مهر و محبت کار دستت می‌دهد
وای از آن روزی که دستت می‌رسد پیراهنی ...
اِن یکادُ اََلّذینَ ...‌ چشم نامحرم به دور
چشم این قوم و برادرهای شوم ِناتنی!
من نمی‌خواهم که هر شب یاد تو باشم، ولی
تو مگر از خوابهای خسته‌ام دل می‌کنی؟!
صفحات کتاب :
96
کنگره :
‫PIR7963 ‭/‮الف‬7184‫‬‭ھ8 1392
دیویی :
‫‬‭8‮فا‬1/62
کتابشناسی ملی :
‫ 2958591
شابک :
‫‬‭978-600-175-441-8‬
سال نشر :
1392
شابک دیجیتال :
978-600-03-1466-8

کتاب های مشابه همسایه ای در ماه