کتاب آقای شهردار نوشتهی «داوود امیریان» براساس زندگی شهید مهدی باکری تدوین شده است. این اثر که جلد نخست مجموعهی قصهی فرماندهان است، به شهید مهدی باکری، سردار بزرگ هشت سال دفاع مقدس اختصاص دارد. داوود امیریان در ابتدای کتاب خود، روایت گزارش از تولد، کودکی، نوجوانی، جوانی، تحصیلات عالی، مبارزات انقلابی، پذیرش مسئولیتهای مهم اجتماعی و نظامی و سرانجام شهادت مهدی باکری آورده و سپس داستانها را شروع کرده است.
امیریان در داستانهای کوتاه کتاب آقای شهردار، نوع دوستی، دلسوزی و مسئولیتپذیری باکری را در سالهای نوجوانی به تصویر میکشد؛ زمانی که او با وجود سرمای شدید، کتش را به ایوب، نوجوان محروم و یتیم میدهد و به همین دلیل، سرما میخورد و اسیر بیماری میشود. داستانها او را تا مبارزات انقلابی در ماههای منتهی به بهمن 57 و سپس جنگ و لحظه شهادت همراهی میکنند و امیریان از به کار بردن طنز در خمیرمایه داستانهای کوتاه خود غفلت نمیکند.
شخصیتهایی نقشهای فرعی را برای پیشبرد داستان بازی میکنند، رفتارهای طنزی از خود بروز میدهند که به شیرینی داستانها میافزاید. نویسنده کتاب آقای شهردار، خاطرات جالب و آموزندهای را برای کشف شخصیت باکری دستمایه داستانهایش قرار داده است. مثلا زمانی که او شهردار است، اما در لباس یک کارگر عملیات آسفالت شرکت میکند تا رنجهای کارگران را از نزدیک ببیند، یک قصه خوب از کار در میآید.
فیض الله در حال آب دادن به باغچه ی کارخانه بود که صدای نگهبان دم در را شنید. شیلنگ را در باغچه رها کرد وبه سوی اتاقک نگهبانی رفت. مرد نگهبان گوشی تلفن به دست گفت: مش فیض الله مژده بده..خانمت فارغ شد بدو...
نظر دیگران //= $contentName ?>
یکی از بی نظیرترین ها بود. ممنون از شما بزرگواران...