امتیاز
5 / 4.4
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
15,000
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
25,000
خرید
30,000
10%
27,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

کتاب نیمه پنهان ماه 2 شهید همت نوشته حبیبه جعفریان روایت زندگی و خاطرات سردار شهید حاج محمدابراهیم همت از زبان همسر ایشان، ژیلا بدیهیان را شرح میدهد. این کتاب توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است.

معرفی کتاب نیمه پنهان ماه شهید همت

در کتاب قطور تاریخ فصل جدیدی به نام انقلاب اسلامی و به نام انسان نوشته شده است. این فصل از جنس بهار است ولی به رنگ سرخ نوشته شده است و خزانی به دنبال ندارد. این فصل داستان تجدید عهد انسان در روزهای پایانی تاریخ است و برای همین با خون و اشک نوشته شده است؛ خونی که یک روز در این سرزمین بر خاک ریخته شد و اشکی که روزی در وداع، گوشه ی چادری پنهان شد و روزی دیگر بر سر مزاری به خاک فرو شد؛ و امروز باز هم جاری می شود تا یک بار دیگر گرد و غبار ناگزیر زمان را از چهره ی سرداران روزهای انتظار بشوید. 
در کتاب قطور تاریخ فصل جدیدی نوشته شده است که سخت عاشقانه است. کتابی از جنس نور که می خواهد نور را بتاباند. 
بابک واعظی در نیمه پنهان ماه سعی دارد این سرداران یار را با کمک خاطراتی که از ایشان به یادگار مانده برای بازماندگان تاریخ ایران بشناساند. 
عنوان نیمه پنهان ماه 2 دومین کتاب از مجموعه اختصاص داده شده، به شهید حاج ابراهیم همت. 

خلاصه کتاب شهید همت

در مقدمه کتاب به زیبایی خلاصه ای زندگی نورانی و عرفانیسهید همت آورده شده است:
فصل ها می آیند و می روند و این چمن و لاله هایش را زمان در خود پنهان می کند. گل ها با رنج می پژمرند تا بذری فراهم آورند، تا آنچه جاوید می ماند نه گل، که «شکفتن» باشد؛ چونان درختان بلند که بر خاک می افتند تا روییدن و جوانه زدن باقی بماند.پرسش این سرباز از فرزند چند روزه اش و نیمه تمام ماندن سخنش به بغضی که شکسته می شود، در این روزگار چه معنای دیگری دارد جز آن که هر گل در دانه اش شکفتگی در بهاری را می بیند که خود در آرزوی آن است و خواهد آمد «می دانی چرا نام تو را مهدی گذاشته ام؟»
این پیچک ستم پیشه ای که به آرامی بر اندام درختان تنومند حلقه می زند و زرد و خشک می کند و خود هم چنان به طراوت خویش می ماند و بالاتر می رود، چیست؟
درخت، این پاسدار خسته است که شب ها با سر و روی خاکی و پاهای گل گرفته به خانه باز می گردد و در قلب هم سرش آن همه غرور و محبت و غم جمع می شود که حتا از گفتن کلمه ای باز می ماند. آن درخت رو به زردی، این مرد است که او را بعد از آزادی شهر، ضعیف و از حال رفته و بی هوش به خانه اش می رسانند. پیچک محبتی که تسخیر می کند رحم نمی کند؛ زرد و ضعیف می کند و خود هم چنان با طراوت و خیال انگیز قد می کشد و بالاتر می رود. چشمان همت در وداع تر می شود و لب هایش از دردی پنهان بر هم فشرده می شود تا دل بکند و شیره ی جانش را ذره ذره در طراوت و شادابی عشقی که به گردش حلقه زده است، جاری کند.
این عشق، این شگفت دوست به حسن محبوب، اولین و آخرین دلیل بر حقیقت داستان خلقت انسان است، و چشمان زیبایی که به دام این شگفتی هستی سوز افتاده اند، هم چنان تنها دلیل انسان در برابر آسمانند.


برشی از متن کتاب نیمه پنهان ماه 2 شهید همت

پیرمرد سرای دار در را باز کرد و مثل دو دفعه ی قبل، از پله های زیرزمین که خواست پایین بیاید، کف دستش را گذاشت روی کلاه پیچش، انگار می ترسید از سرش بیفتد. بعد هم به اندازه ی دو دفعه ی قبل به خودش فشار آورد تا جمله اش را به فارسی و طوری که او بفهمد ادا کند «آقای مدیر گفتند بیایید، الان که برادر همت می خوان بیان، شما توی دفتر باشید.» دختر نمی فهمید چه اصراری هست او هم برود دفتر. به چشم های پیرمرد که معلوم نبود چرا مدام از آن‌ها آب می آمد، نگاه کرد و غیظش را خورد. چادرش را زد زیر بغلش و بی آن که چیزی بگوید پله ها را دو تا یکی رفت بالا. تقه ای به در دفتر زد که خودش هم نشنید و آن را باز کرد که بگوید «من کار دارم، نمی تونم بیام»، اما قبل از آن که حرفی بزند چشمش افتاد به همت. ناخودآگاه چادرش را جلوتر کشید. دیگر به سختی او را می دید. اول فکر کرد اشتباه گرفته. چه قدر فرق کرده بود! سرش را تراشیده بود. لاغر و آفتاب سوخته. نگاهش زیر بود مثل همیشه. جلو پای او بلند شد و به قامت ایستاد. گفت «خوش اومدید. خوب کردید دوباره تشریف آوردید پاوه.»
فردا شب همین روز بود که خانم یکی از دوستانشان را فرستادند برای خواستگاری مجدد. ظاهرآ برای حاجی سنگین بود که این کار را بکند، چون آن خانم در اصل آمده بود با من اتمام حجت کند. گفت «فقط یک چیز رو به شما بگم، ایشون حتمآ شهید می شن، سر شهادتشون خیلی ها قسم خورده اند.»
من مانده بودم چه کار کنم. خسته شده بودم. احساس می کردم فشار زیادی به من وارد می شود. خواب هایی می دیدم که بیش تر نگرانم می کرد. نیت چهل روز روزه و دعای توسل کردم. با خودم گفتم بعد از این چهل شب، اولین کسی که آمد خواستگاری جواب می دهم. شب سی و نهم یا چهلم بود که حاجی مجدد خواستگاری کردند و من جواب مثبت دادم. دلم گرم بود. استخاره ام آیه ای از سوره ی کهف آمد و تفسیرش چیزی بود که با حال و هوای من جور می آمد. «بسیار خوب است. شما برای کاری که می خواهید انجام دهید مصیبت زیاد می کشید، اما نهایت به فوزی عظیم دست پیدا می کنید.» به حاجی گفتم «خانواده ی من تیپ خاص خودشون رو دارند. چندان مذهبی نیستند و از سپاهی ها هم خوششون نمی آد.

احتمالا پدر و مادرم مخالفت می کنند، صحبت با این ها با خود شما و دیگه این که من می خوام بدون مهریه ازدواج کنم. شما وقتی می رید پدرم رو راضی کنید، مهر تعیین نکنید.» ایشان گفتند «من وقت این کارها رو ندارم.» گفتم «خب، شما که وقت این کارها رو ندارید ازدواج نکنید. شما رو به خیر و ما رو به سلامت!» و بلند شدم. حاجی گفت «درسته که من وقت ندارم، ولی به خدا توکل دارم.» بعد مکث کرد، گفت «فقط به شما بگم خطبه ی عقد ما جاری شده. من حج که بودم هر بار خانه‌ی خدا رو طواف کردم، شما رو هم کنار خودم می دیدم. اون موقع فکر می کردم این نفس منه که این جا هم نمی ذاره به عبادتم برسم، ولی بعد که برگشتم منطقه و دیدم شما این جا هستید، ایمان پیدا کردم که اون، قسمت من بوده که در طواف کنارم می اومده.» بعد دیگر چیزی نگفتند. مکثشان آن قدر طولانی شد که من فکر کردم صحبتی نیست و باید بروم، اما ایشان با لحن خاصی گفتند «اگه من اسیر شم یا مجروح، شما خیلی آزار می بینید، باز هم حاضرید با من ازدواج کنید؟» گفتم «من آرم سپاه رو خونی می بینم. من به پای شهادت شما نشسته ام.»

کتاب صوتی نیمه پنهان ماه شهید همت

کتاب نیمه پنهان ماه شهید همت را به صورت صوتی می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و پس از دانلود به آن در کتابخوان فراکتاب گوش فرا دهید.

خرید کتاب نیمه پنهان ماه شهید همت

نسخه چاپی کتاب نیمه پنهان ماه 2 شهید همت را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.

کتاب شهید همت از زبان همسرش

کتاب نیمه پنهان 2، زندگینامه شهید همت را از زبان همسرش با استفاده از خاطراتی که از ایشان نقل می کنند، به زیبایی روایت می کند. همچنین کتاب نیمه پنهان یک اسطوره که احد گودرزیانی نوشته و سوره مهر آن را منتشر کرده است. زندگی نامه شهید را به صورت گفت و گو با همسر سردار شهید محمدابراهیم همت دربردارد. نسخه الکترونیک این کتاب نیز در نرم افزار فراکتاب موجود می باشد.

مجموعه کامل کتاب نیمه پنهان ماه

دانلود کتاب نیمه پنهان ماه این مجموعه در فراکتاب برای علاقه مندان در دسترس قرار دارد. می توانید با یک سرچ ساده آن ها را بیابید و بر اساس علاقه مندی از نسخه چاپی، الکترونیک و یا صوتی آن بهره مند شوید.

نیمه پنهان ماه شهید حمید باکری

کتاب شهید حمید باکری، به روایت فاطمه امیرانی، همسر شهید، می باشد که توسط حبیبه جعفریان به رشته تحریر درآمده است. این کتاب از مجموعه کتاب های نیمه پنهان ماه می باشد و انتشارات روایت فتح، آن را روانه بازار کرده است. این کتاب به سه صورت چاپی، الکترونیک و صوتی در فراکتاب در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.

دانلود کتاب نیمه پنهان ماه شهید همت

کتاب نیمه پنهان ماه شهید همت pdf، را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.

دانلود کتاب نیمه پنهان ماه شهید همت

مشخصات کتاب نیمه پنهان ماه شهید همت در جدول زیر آورده شده است:

مشخصات
ناشر: روایت فتح
نویسنده: حبیبه جعفریان
زبان: فارسی
تعداد صفحه: 55
موضوع: خاطرات، شهدا
قالب: الکترونیک و چاپی و صوتی

سال نشر :
1388
صفحات کتاب :
‫55
کنگره :
DSR1626‭‬ ‭/ھ8‫‬‭ج7 1388‮الف‬
دیویی :
955/0843092
کتابشناسی ملی :
1218712
شابک :
978-964-90935-3-6‬‬

کتاب های مشابه شهید محمد ابراهیم همت