مبهوت نگاه کرد:
(خدای من.. این آدمیزاده یا فرشته ..بنازم قدرت خدارو چی آفریده؟...اما چه غمی تو اون چشمهای زیبا لونه کرده.! از دور داد میزنه که یه دردی تو دلشه.اما دختر به این زیبایی چه دردی میتونه داشته باشه.؟کاش میتونستم ازش بپرسم... خدایا میشه یه کاری بکنی ماباهم دوست بشیم...)
کنگره :
PIR8203/ح8481516د4 1388
شابک :
978-964-7065-29-0
نظر دیگران //= $contentName ?>
توروخدارایگانش کنین...
سلام خدمت سرکار خانم مینامحمدی.نوشته هاتون بسیار زیبا ودلنشین هست.یاداور خاطرات بسیار زیباو فراموش نشد...