امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
رایگان
نظر شما چیست؟
نیمه شبی در یک زایشگاه واقع در شیکاگو بود پرستار گفت : آقای سوزا همسر شما یک دختر به دنیا آورده میتونین حدود 20دقیقه دیگه بچه رو ببینین . آقای سوزا با چهره عبوس گوریل مانند و بیحوصله کسیکه خبر تکراری و خسته کننده ای را شنیده با شد گفت. میدونم میدونم تا حالا هفتا گیرم اومده . قلعه ای از زنها من میتونم حریف ده تا مرد مثل خودم باشم اما چی نصیبم شد . یه دوجین دختر. پرستار خطاب به مرد دیگری که در اتاق بود گفت آقای نخمن او نام مرد را به شکلی بی مسما تقریبا همانطوریکه تمام آمریکاییها تلفظ می کنند ادا کرد . متاسفم هنوز خبری از همسرتون نیست ...

کتاب های مشابه آدم