لباس عروس

معرفی کتاب لباس عروس

کتاب لباس عروس نوشته سرکار خانم تارا یزدان‌دوست می‌باشد و انتشارات متخصصان آن را به چاپ رسانده است.

درود و عرض ارادت و احترام و عشق!
علیرغم اینکه بسیاری از صحنه‌ها و خاطرات در این رمان واقعی می‌باشد، اما نویسنده به جهت احترام به حقوق انسانی، خاطرات را با شخصیت‌ها تعویض، یا پس و پیش کرده است؛ انتخاب اسامی نیز صرفاً بر اساس علاقه‌مندی نویسنده به صاحبان آن‌ها بوده است.
تذکر و تلنگر مهم: این کتاب مطلقاً یک زندگی‌نامه نیست! که رنج‌نامه‌ایست مملو از تفاوت‌های ذهنی و فرهنگیِ آمیخته با طوفانی از فریادهای دلتنگی..! و علم هنوز نمی‌داند که امواج دلتنگی، با سرعتی بیش از فوتون‌های نور شتاب گرفته و تا آسمان هفتم می‌رسد؛ و البته که کانون جذب آن در دستان اوست! همو که گفت «و به هنگام دلتنگی به آسمان نگاه کن؛ ما نگاه‌های تو به سمت آسمان را می‌بینیم» (بقره: ١٤٤).
از نظر نویسنده، تفاوت‌های فرهنگی و جنسیتی، زیبا و قابل تفکر و حتی قابل تکیه هستند؛ اما چیزی که آزار‌دهنده است، افراط و تفریط در آن‌هاست و هر فکر و عملی که با افراط و تفریط همراه باشد، از بخشش حقیقی به دور می‌ماند. پس باید عاشق بود و عاشق ماند تا از این دام‌ها رهایی یافت؛ چرا که عشق دستانش پر از معجزه و بخشش است. اما... اما اگر عشق هم نتواند ببخشد، پس در تمام جهان، عشقی وجود ندارد...!
امید که عاشق باشیم و ببخشیم؛ که این کمترین صفتِ خالق عشق است.

بخشی از کتاب لباس عروس

طولی نکشید که کادر و حراست بیمارستان همه در اتاق جمع شدند .
رئیس بیمارستان با عصبانیت فریاد زد:«متفرق بشید آقا . آقای احمدی اینجا چه خبره؟ این‌ها از بستگان شما هست که بیمارستان رو کاشت روی سرشون؟»

احمدی با خجالت گفت :«الان تموم میشه. می‌بینید که! عروس حالش خوب نیست ...».
برای چند لحظه، تمام نگاه‌ها از تارا و سیاوش کَنده شد، رفت سمت صدا.