0.0از 0

زنان جبهه جنوبی

روایت پشتیبانی جنگ زنان اهواز

خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب زنان جبهه جنوبی

    سرگذشت زن در تاریخ بشریت همواره داستانی غم‌انگیز را روایت می‌کند. از تعریف یهودیِ خلقت حوا از دنده آدم تا زنده به گور کردن دختران در عصر جاهلیت؛ دورانی بس تاریک بر زنان عالم را نشان می‌دهد. پس از رسیدن به سخت‌ترینِ دوران برای زنان خدا نورش را به کمال رسانید و آخرین فرستاده‌اش را برگزید. فرستاده‌ای که زن را گرامی داشت و منزلتی به او بخشید که جاهلیت انگشت به دهان ماند.

    کتاب زنان جبهه جنوبی، اثر نرگس اسکندری؛ تلاش کرده است تا گوشه‌ای از صحنه‌های مجاهدت‌ دختران و زنان در پشت صحنه دفاع مقدس جبهه حق را روایت کند که حاصل 150 ساعت مصاحبه از سرگذشت زنان مجاهد اهوازی است. 

    گزیده کتاب زنان جبهه جنوبی

    1- زدودن غبار و خون از پیراهن دفاع
    چه کسی فکرش را می‌کرد چایخانه‌ای که تاروپودش برای خوش‌گذرانی طاغوتی‌ها ساخته می‌شد، ذخیره‌ای شود برای روزهای سخت دفاع! ذخیره‌ای که پناه بانوانِ مانده در شهر شود تا هم باری از شانه‌های جنگ بردارند و هم دل‌تنگی و مادرانه‌هایشان را در آنجا بروز دهند. چایخانه روزی محلی بود برای جمع‌آوری و ارسال لباس به جنگ زدگان و روزی قد علم کرد به جبران کمبود لباس تا دست در دست مادران و خواهران، چاره‌ای باشد برای زدودن خاک و خون..
    1. از چایخانه تا ستاد شهید علم الهدی
    _ جایی نیست لباس‌های رزمنده‌ها رو بشورن. لباس و پتو و ملافه‌رو می‌برن اون طرفِ سه راه آتیش می‌زنن.
    _ چرا حاج‌بی‌بی؟
    _ می‌گن هر جا لباس‌ها‌رو ببری، بوی خون همه جارو برمی‌داره.
    این طور نمی‌شد. همراه حاج‌بی‌بی علم‌الهدی به لب شط رفتیم. قسمتی را که سطحی صاف داشت، انتخاب کردیم. به سربازها گفتم یک تخت آهنی هم بیاورند تا روی آن بایستیم. آنجا شد محل شست و شوی لباس‌ها. جریان شدید آب باعث می‌شد خوب شسته شوند؛ اما دو بار نزدیک بود خانم‌ها را آب ببرد. یک بار هم خانم عموچی در آب افتاد که گرفتمش. به سربازها گفتم قسمت پایینی تخت را بپوشانند تا اگر هم کسی افتاد، در رودخانه نرود. کمی بعد، با کمک آقای عادلیان و خدیجه علم‌الهدی توانستیم مکان چایخانه را بگیریم. چایخانه، پیش از انقلاب، مکانی برای خوش گذرانی بود. وسایل قدیمی‌اش را جمع کردند و آقای عادلیان نیز تشت، تاید و وایتکس برایمان آورد. نامش شد «ستاد پشتیبانی شهید علم‌الهدی» و از آن به بعد فقط گاهی برای شستن پتو یا موکت به لب شط می‌رفتیم..
    .