هفت بچه و شهر اسرار آمیز
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب هفت بچه و شهر اسرارآمیز
کتاب هفت بچه و شهر اسرارآمیز، اثر امین ذاکرپور؛ با قلمی زیبا به روایت خانوادهای نه نفره می پردازد که در میان آنها پسری رویایی به نام نیما میباشد که یا در حال بازی کردن است یا در گوشهای مشغول فکر کردن دربارهی چیزهایی که میدید و برایش تازگی دارد، است.
گزیده کتاب هفت بچه و شهر اسرارآمیز
نیما از دوران کودکیش میگوید و مسیر رفتن به مدرسه و عبور از کوچههای محله و آن سادگی خانههای کاهگلی با دیوارهای فرسوده زیبایی خاصی در نظرش جلوه میکرد، انگار نشانهای از گذر عمری بود که نسل به نسل در آن خانهها زندگی میکردند، درختان خزان شده و شاخههای تاک پیچ و تاب خورده بر روی دیوارها چنان به شکافهای روی دیوار نما میداد که مثل یک نقاشی محو تماشای آن میشد، همه آشنا و همدیگر را میشناختند، بزرگان سخنانی از قدیم میگفتند که برای نیما جالب بود و دوست داشت محلهایی که در داستانها میشنید ببیند و در ذهن خود به تصویر میکشید از تاریخ شهری که در آن زندگی میکرد میشنید و به اشعار فردوسی و شاهنامه علاقه داشت و باز در اشعار فردوسی از شهر خودش میشنید و مشتاقتر میشد تا بیشتر از تاریخ و سرگذشت شهرش بداند و بعضا جملاتی موزون در زمانهایی خاص که به ذوق میآمد با خود زمزمه میکرد و بارها تکرار میکرد و برایش جالب میشد و در گوشهای از کتابهای درسی خود مینوشت و گوشه دیگر نقاشی میکشید ، معلم درس میداد و نیما از شیشه پنجره شکسته به حیاط نگاه میکرد، بوی اولین باران پاییز عطر دیوارهای کاهگِلی را در کلاس درس معطر میکرد. در آن روزگاران همه در کنار هم خوش بودند، کم بود اما کافی...
در روزگاران قدیم نان و نمک کم بود
حالاست که میدانیم زیادی نمک سم بود
ای روزگارِ خوش بیا اینجا گرفتاریم
در کاخ نشسته در غم و در آه و در زاریم