کتاب معنویت، ایمان و آموزش دین در کودکی که موضوع آن آموزش دین در کودکی میباشد، نوشته محمود نوذری ومعصومه کیانی است و در انتشارات جمال به چاپ رسیده است.
در رابطه با چگونگی آموزش مفاهیم دینی به کودکان اختلافنظرهایی وجود دارد. گروهی معتقدند پیش از بلوغ نباید به کودک آموزش دینی داد و گروهی عکس این نظر را معتقدند. از نظر اسلام، به ویژه براساس سیره و رهنمودهای معصومان (علیهماالسلام)، آموزش مفاهیم دینی از هنگام تولد شروع میشود و آموزش در دوره کودکی پایه و اساس در دورههای دیگر است. از طرفی، آموزش صحیح و مؤثر بدون در نظر گرفتن توانایی ذهنی کودک مطلوب نیست و ممکن است کودک را نسبت به یادگیری دلسرد و یا در یادگیری او اختلال ایجاد نماید.
ازاینرو، آموزش مفاهیم دینی به کودکان گرچه امری بسیار مقدس و والا است، اما موفقیت درآن، در گرو آگاهی و شناخت اصول و روشهای آموزشی متناسب با آن است. به فرموده امام امیرالمؤمنین (ع) هیچ حرکتی نیست مگر اینکه انسان در به انجام رساندن آن نیاز به شناخت و آگاهی دارد: «ما مِن حَرَکة اِلاَّ وَ اَنتَ مُحتاجٌ فیها الی مَعرِفَه.»
آموزش مفاهیم دینی نیز مانند هر علم دیگری نیاز به شناسایی و به کارگیری اصول و روشهای صحیح، کارآمد و مؤثر دارد. بنابراین، همانگونه که شناخت خصوصیات و تواناییهای کودکان در بهینهسازی آموزش مفاهیم دینی امری مسلم است، شناخت اصول و روشهای مربوط به آموزش مفاهیم دینی کودکان دبستانی نیز ضرورت دارد. بدین ترتیب، اگر آموزش مفاهیم دینی کودکان بدون توجه به اصول و روشهای صحیح آموزشی انجام پذیرد، مصداق این سخن امام صادق (ع) خواهد بود که: «اَلعامِلُ عَلی غَیرِ بَصیَرة کَالسَّائِرِ عَلَی غَیرِ الطَّریقِ لایَزیدُهُ سُرْعَةُ السَّیْرِ الاَّ بُعدا»؛ کسی که بدون بصیرت دست به انجام کاری میزند، مانند رونده در بیراههای است که هرچه سرعتش بیشتر باشد، از مقصد دورتر خواهد شد.
در کتاب معنویت، ایمان و آموزش دین در کودکی درمییابیم که آموزش دین با توجه به ادراکات و پرسش های متنوع کودکان درباره مفاهیم و گزارههای دینی، امری ضروری است و قطعاً نتایج بسیار خوبی را در رشد فکری و ایمانی فرزندمان در پی خواهد داشت.
در مباحث خداشناسی گرچه شناخت خداوند و صفات او از مقدمات لازم برای دینداری است، ولی دینداری و رشد دینی امری فراتر از شناخت خداوند و صفات او است. در فرایند رشد دینی، ایمان و تدین با درک شناخت خدا و اسمای او آغاز می شود؛ ولی فرد باید بتواند از این راه به یک نظام اعتقادی دست یابد که مبدأ، معاد و برنامه زندگی را برای فرد مشخص میکند.
افزون بر این فرد با دستیابی به چنین نظام اعتقادی بایستی آن را با دیگر نظامهای دیگر اعتقادی موجود در جامعه مقایسه و ارزشگذاری کند و آنگاه با گزینش آن خود را نسبت به آن متعهد کند و بر طبق آن زندگی خود را سامان دهد.