4.8از 5
تصادف
رمان، داستان و شعر
دسته بندی
سیمین دانشور
نویسنده
رایگان
خرید
نظر دیگران
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
بدبختی ما از وقتی شروع شد که صدیقه خانم همسایه دیواربه دیوارمان ماشین خرید با دستکش سفید و عینک سیاه پشت فرمان نشست. صبح که از خانه درامدم دیدمش. تعارف کرد که سوار بشوم، بی اینکه سوار بشوم اشهدم را به پیش بینی حوادث آینده خواندم که از دو بعد از ظهر همان روز شروع شد. به خانه کهامدم زنم بق کرده بود. جواب سوالهایم را کوتاه میداد. آره یا نه. همان زنی که هر وقت بخانه میآمدم میگفت: .....