کتاب توت کهن، درخت من سروده اسداله شعبانی است که با تصویرگری علیرضا گلدوزیان منتشر شده است. این کتاب در واقع قصهای سرگرمکننده است که شعرگونه نوشته شده است.
در شهری که همه ی فضاهای سبزش به آپارتمان تبدیل شده، هنوز خانه باغ زیبایی برجای مانده که درخت توت کهنی در حیاطش دارد.
«آخان» بساز و بفروش سمج شهر تصمیم گرفته است هر طور شده آن جا را از چنگ پیرمرد صاحب خانه باغ در بیاورد و خانه را بکوبد و ساختوساز کند، اما پیرمرد زیر بار نمیرود. نوههای پیرمرد که به درخت توت کهندل بستگی زیادی دارند با هم کلاسان و معلمشان دست به کار میشوند تا نگذارند این اتفاق بیفتد.
معلومه هر کاری بخواد میتونه
هزار تا کله گنده پشت اونه
آخان ورپریده
تموم این محله رو خریده
هر جا درختی بوده
با تبر انداخته او
به جای باغ آپارتمان ساخته او
حالا داره فریاد میزنه،
داد میزنه
«بخوای و نخوای من این باغو میگیرم»
بابا جونم داد میکشه «من زیر بار نمیرم.»
وای اگه او باغ ما رو بگیره!
بابا جونم دق میکنه، میمیره!