کتاب یک قاسم دو کربلا حکایت رزم شجاعانه سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در دو عملیات کربلای4و5 به روایت نادر نوروزشاد و قلم مجید سانکهن با سبکی داستانگونه توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد.
رهبر معظم انقلاب:«یاد شهیدان نباید در جامعه ما از ذهنیتها خارج شود. یاد شهیدان را باید گرامی بدارید زنده نگه دارید. نگذارید غبارهای فراموشی روی این خاطرههای گرامی را بگیرد.
طبق فرمایشات مقام معظم رهبری انتشارات روایت فتح تصمیم گرفته است تا زندگینامه تعدادی از شهدای مدافع حرم را با سبک داستانگونه برای جوانان و نوجوانان تهیه کند تا ضمن مطالعه یک داستان جذاب واقعی با قهرمانان عصر خویش بیشتر آشنا شوند. در این کتاب به روایتی از سید شهدای مدافع حرم حاج قاسم سلیمانی در بخشی از دوران دفاع مقدس پرداخته است.
هنوز از صبحانه خبری نبود و دلم ضعف میرفت. از برنامه لشکر و برنامه حاج قاسم خبر نداشتم. من به خوردن صبحانه عادت داشتم و میترسیدم نکند تمرکز فرمانده بر کار و جلسه، او را از صبحانه خوردن انداخته باشد!
بعد از جلسه، از بچههای تدارکات خواستم که کولههای ضدآب را برای من بیاورند که ببینم. سه نوع لاستیکی ضدآب آوردند. کوله بیسیم ضدآب، کوله ضدآب آرپی جی و کوله خمپاره 82ادوات.
نوشتم:
بالاخره صبحانه را آوردند و من از فکر و خیال و گرسنگی نجات یافتم. همان نان و پنیر و چای شیرین که در کل قرارگاه عقبه میدهند. گاهی حلوا شکری و مربا هم برای صبحانه پخش میشود.
ساعت10و20دقیقه برای سرکشی به یکی از گردانهای غواص، به راه افتادیم. مقصد، گردان410بود. در لشکر41 همه گردانها با کد سه رقمی شناخته میشدند که رقم اول آنها چهار بود. گردان410 به فرماندهی علی عابدینی یکی از سه گردان غواص بود که زیر نظر محور(تیپ عملیاتی)یونس، سازماندهی شده بود.
در راه، حاج قاسم از تغییر و تحولات لشکر برایم صحبت کرد. نمیشد در داخل ماشین یادداشت نوشت و برای همین صحبتهایش را ضبط میکردم.