داستانهای حماسی و دلاوریها هم از میان همین نبردها برخاسته و بر چهرهی زیبای فداکاری و جاننثاری جامهی عمل پوشانده است. اما داستانِ کربلا واقعهای است فرای تاریخ و فراتر از زمین و زمان که در عین جهانی شدن مکتب و اهداف آن، ناگفتههای بسیار دارد. عدل و ظلم، کشتن و کشته شدن، اسارت و به بردگی کشیدن و ... عضو جدانشدنی تمام جنگها و نبردها هستند.
اما چیزی که حرکت امام حسین (ع) را از تمام وقایع تاریخ متمایز میکند، نبرد میان ظلمت محض و نور مطلق است. امام حسین (ع) آینهی جمال و شکوه الهی است و جنگ با او به منزلهی دشمنی با تمام خوبیهاست.
کتاب قصه ی ماهتاب من، اثر مهین احمدی محمدآبادی؛ داستانی برگرفته از کتاب «در کربلا چه گذشت؟» میباشد که با هدف آشنایی نوجوانان و جوانان با معیارها و ارزشهای والای حرکت حسینی در قالب روایت و داستان، ناگفتهها و ناشناختههای عاشورا را بیان و به ابهامات و پرسشهای مربوط به آن پاسخ داده شود تا در سایهی این آشنایی و به لطف و مدد الهی، از آفتاب گرمابخش حرکت جهانی عاشورا بهرهمند شده و برای همیشه عاشورایی بمانند.
حکومت ابلیس
سالها پیش از این، سرزمین بزرگی وجود داشت با گسترهای وسیع از آفریقای شمالی تا حدود چین که حکمران نیرنگباز و حیلهگری به نام معاویه بر آن حکومت میکرد. در آن سرزمین وسیع و پهناور، هوا نفسگیر بود و آسمان تاریک.
شک نداشتم حاکم آن سرزمین شیطانی بود که به شکل انسان درآمده و با حیله و نیرنگ، به خداپرستی تظاهر میکرد. او با ساختن مسجدها و تلاوت قرآن ، مردمان سادهلوح را مسخ میکرد و با احادیث جعلی به جنگ با دین خدا میرفت.
گاهی گرگ میشد و جان مردان پاک و آزاده را چنگ میزد و چنان از خون آنها میآشامید که گویا شراب حیات جاودان مینوشد و گاهی شبیه مار میشد و از پس نقاب دین، بر اندیشهها و باورها نیش میزد.
از این همه نفاق و تزویر و ریا، جانم به درد آمده بود. دلم میخواست فریاد بزنم و به تمام مردم آن سرزمین بفهمانم: «آی مردم! سیاست معاویه دسیسۀ شیطان است. او با مال و ثروت، سران و دانشمندانتان را فریب میدهد، مخالفانش را بیرحمانه گردن میزند و با اشعار و احادیث خودبافته، دینتان را میدزدد.»
اما چه سود! صدای بیجانم در میان همهمههای شیاطین محو میشد.