کتاب هندوانه های یواشکی نوشته عاطفه سعیدی می باشد و نشر جمال آن را منتشر کرده است.روزی روزگاری شهری پر از هندوانه بود. مردم آن شهر عاشق هندوانه هایشان بودند. یک روز اتفاقی افتاد یک آدم عجیب به نام حادید با سربازهای زیادی وارد شهر شد. او اصلا هندوانه دوست نداشت حادید برای مردم شهر نقشه های شومی کشیده بود.
مدّتی گذشت. مردم شهرهای دیگر هم از این زورگویی ها خبردار شدند و از راه تونل های زیرزمینی وارد شهر شدند تا به مردم کمک کنند.مردم در هرجایی از شهر که می توانستند هندوانه می کاشتند؛ امّا باز هم زورگوها هر هندوانه ای را پیدا می کردند آن را له می کردند.