کتاب همان همیشگی نوشتهٔ مورگان هاوزل و ترجمهٔ عادل نوروزی است. انتشارات نسل نواندیش این کتاب را منتشر کرده است.
این کتاب متشکل از چند ماجرا در مورد چیزهایی است که در این دنیای پر از تغییر هیچگاه دچار تغییر نمیشوند، ماجراهایی پیرامون کارهایی که مردم همواره انجام دادهاند و در آینده نیز انجام خواهند داد. درسهایی ابدی در مورد ریسکها، فرصتها و داشتن . یک زندگی خوب زمانی که مردم با یک آینده نامطمئن مواجه میشوند، سعی میکنند با بهره گیری از هوش، اطلاعات و آیندهنگری، بیشتر گمانه زنی کنند، اما در واقع اقدامی که بسیار مؤثرتر است، عکس آن است. به عقب نگاه کنید و چیزهای آشکار را ببینید. به جای اینکه سعی کنید از این سر در آورید که آینده ممکن است به کدام شیوههای جزئی تغییر کند، چیزهای بزرگ تری از گذشته را مورد بررسی قرار دهید که همواره به یک شکل باقی ماندهاند. اتفاقات مهم آینده در واقع غافلگیریهایی خواهند بود که هیچکس پیشبینی آنها را نمیکند. اما گذشته سرشار از تجربیات ماندگاری است که به شما کمک میکند تا از پس آن تردیدها بر آیید: همان همیشگی به شما نشان میدهد که چگونه این کار را بکنید.
برای کسانی که در دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ میلادی بزرگ شده اند، اصلاً غیرعادی نبود که چشم باز کنند و ببینند یک بیماری واگیردار تهدیدشان میکند. اوریون، سرخک، آبلهمرغان و سرخجه آلمانی در سرتاسر مدارس و محله ها گسترش مییافتند. من به هر چهار بیماری مبتلا شده بودم. فلج اطفال تلفات سالیانه سنگینی را از خود به جا میگذاشت و هزاران نفر که بیشترشان کودک بودند را فلج میکرد یا میکشت. هیچ واکسنی وجود نداشت. بزرگ شدن به معنای عبور از یک تونل وحشت اجتنابناپذیر از بیماریهای واگیردار بود. این اوضاع را با نسل من که در هفته اول تولد از پنج شش واکسن مختلف بهرهمند میشد، مقایسه کنید؛ اصلاً انگار ما داریم در یک دنیای متفاوت زندگی میکنیم. من نمیتوانم چنین چیزی را که تا دو نسل قبل عادی به نظر میرسید، هضم کنم.