کتاب رنج و سرمستی، اثر ایروینگ استون با ترجمه پرویز داریوش؛ رمانی آمریکایی که به شکلی باورپذیر و ملموس به میکل آنژ زندگی بخشیده که این شاهکار بر گرفته از تمام نامههای به جامانده از میکل آنژ به همراه تمام یادداشتها وی میباشد.
برابر آینۀ اتاق خواب طبقۀ دوم نشسته، گونههای نزار خود را با کنارههای استخوانی بلند و پیشانی پهن کشیده و گوشهایش که زیاده از حد عقب واقع شده بودند و موهای سیاهش را که دستهدسته تاب خورده، به جلو ریخته بود و چشمان سیاه و دور از هم خود را با پلکهای سنگین روی کاغذ میکشید.
پسرک سیزدهساله، با قیافۀ جدی به خود گفت: «طرح خوبی ندارم. سرم بیقاعده است. پیشانیام آنقدر بزرگ است که دهان و چانهام را پنهان کرده. کاش کسی شاغول به کار برده بود.»
بدن تنومند خود را آهسته جنباند، مبادا چهار برادرش را که پشت سر او خفته بودند بیدار کند و آنگاه گوش به طرف خیابان دلانگویلارا برافراشت تا صدای سوت دوست خود گراناچی را بشنود. در ضمن با خطوط سریع مداد به تجدید طرح گونههای خود پرداخت: بیضی چشمانش را گستردهتر ساخت و پیشانیاش را گرد کرد و گونههای نزارش را پهنتر کرد و لبها را گوشتالود ساخت و چانهاش را درشتتر. اندیشید که «خوب، حالا بهتر شدم. حیف که نمیشود صورت را قبل از تولد از نو کشید؛ مثل نقشههای نمای کلیسای گنبدی!».. .