کتاب دختری در تاریکی زندگینامه و خاطرات آنا لیندزی است، دختری که بیماری «درماتیت سبورهای حساس به نور» مبتلا است.ترجمه حسین فداییحسین است که به وسیله انتشارات امیرکبیر منتشر شده است.
تاریک کردن اتاق کار سختی نیست.
اول از همه پردههای تیرهای از جنس نوعی پارچه پلاستیکی سنگین به رنگ ماگنولیا_که سیاه نیست_ انتخاب میکنم، اما نور باز هم به راحتی از شکاف بین چوب پرده و دیوار بالای پنجره به سقف میتابد و از پایین هم از لای قوس پلیسهها به کف اتاق نفوذ میکند.
بنابراین یک پرده کرکرهای تیره را هم از قسمت تو رفتگی پنجره به آن اضافه میکنم؛ اما نور از کنارهها نفوذ میکند و باز هم از درز بالا به داخل میتابد.
به ناچار خود شیشهها را میپوشانم. ورقههای فویل آشپزی را برش میزنم و بعد آنها را روی شیشهها فشار میدهم و به قاب پنجره میچسبانم؛ اما انگار ورقههای فویل خیلی تمایلی ندارند که صاف روی شیشهها بخوابند. چون چروکخورده و پاره میشوند. شکافهایی در لبهها و لابهلای خراشها و پارگیهای وسط شیشهها باقی میماند. روی شیشه، لایه به لایه نوار چسب روی نوار چسب و فویل روی فویل میچسبانم. به جای چسباندن منظم ورقههای فویل کنار هم، یک اثر هنری از نوار چسب و فویلهای درهم برهم خلق کردهام.